یکی از روشهای محبوب سرمایهگذاران برای ارزشگذاری، روش Discounted Cash Flow یا به اختصار DCF است. در این مقاله قصد داریم به توضیح این مفهوم بپردازیم.
موضوعاتی که به آن خواهیم پرداخت:
- تعریف DCF
- روش ارزشگذاری جریانهای نقد تنزیل شده برای استارتاپها
- دادههای مورد نیاز برای روش ارزشگذاری جریانهای نقد تنزیل شده
- چهار گام اصلی برای ارزشگذاری DCF
- Discount Rate یا نرخ تنزیل
- Terminal value یا ارزش نهایی
- محاسبه Terminal value
- نقاط ضعف DCF
- آیا میتوان برای ارزشگذاری هر استارتاپی از روش DCF استفاده کرد؟
مقاله های " ارزشگذاری شرکتها در تحلیل بنیادی " ، " ارزشگذاری به روش ارزش جایگزینی سهام " ، " ارزشگذاری شرکتها به روش تصفیه " و " ارزشگذاری به روش ارزش دفتری " مطالعه شود.
تعریف DCF
ارزش هر دارایی برابر با ارزش جریانهای نقد مورد انتظاری است که در طول عمر خود ایجاد میکند و با در نظر گرفتن ریسکها و ارزش زمانی پول تعدیل شده است. به زبان سادهتر یعنی به دلیل وجود تورم و ریسک، ارزش مبلغ معینی از پول در زمان حال بیشتر از ارزش آن در آینده است. پس میتوان ارزش یک شرکت را براساس پتانسیل جریانهای نقدی آن در آینده، به دست آورد.
بر اساس رابطه بالا، ارزش فعلی به سه عامل مهم وابسته است:
1) مدت زمان تولید جریانهای نقد (N)
2) اندازه جریانهای نقد (CF)
3) ریسک جریانهای نقد (r)
این روش جهت ارزشگذاری در بازار سهام بسیار پرکاربرد است. شرکتهای بورسی اغلب شرکتهایی هستند که به سودآوری رسیدهاند و صورتهای مالی و پیشبینی سودآوری آنها تا حد زیادی قابل اطمینان و اتکا است. به همین دلیل روش جریانهای نقد تنزیل شده برای ارزشگذاری این شرکتها کاربرد دارد. در مرحله اول شما باید تعریف DCF را درک کنید، سپس به تمرین در خصوص تخمین جریانهای نقدی مورد انتظار برای داراییهای مختلف و غیره بپردازید. ارزش یک کسب و کار همواره تابعی از جریانهای نقدی آن، پتانسیل رشد و ریسکهای آن کسب و کار است.
روش ارزشگذاری جریانهای نقد تنزیل شده برای استارتاپها
ابتدا باید پیشبینی کرد که استارتاپها چه هزینهها و درآمدهایی در آینده دارند؛ با جمع هزینهها و درآمدها میتوان سود و زیان را محاسبه کرد. به عددی که در پایان هر سال به دست میآید، جریانهای نقد آزاد گفته میشود که نشانگر پتانسیل استارتاپ برای سودآوری در آینده است. پس از انجام این محاسبات، با استفاده از نرخ تنزیل، متناسب با ریسکهای استارتاپ میتوان ارزش این جریانهای نقد را در زمان حال بدست آورد.
دادههای مورد نیاز برای روش ارزشگذاری جریانهای نقد تنزیل شده
در هر ماه جهت محاسبه جریانهای نقد آزاد استارتاپ نیازمند دادههای دقیق از فروش، درآمد، تعداد کاربران، هزینهها و هر داده مورد نیاز دیگر هستیم. هر چقدر دقت این دادهها بیشتر باشد، نتیجه ارزشگذاری استارتاپ دقیقتر است. با توجه به اینکه در استارتاپها پیشبینیهای مالی دارای خطای بالایی است، روش ارزشگذاری جریانهای نقد تنزیل شده برای شرکتهایی که به ثبات رسیدهاند، بیشتر کاربرد دارد.
چهار گام اصلی برای ارزشگذاری DCF
1) پیشبینیهایی که شرکت برای خود تعریف کرده است را بررسی نمایید که آیا شدنی است یا خیر.
2) پیشبینی صورت گرفته را به اعداد و ورودیهای مدل ارزشگذاری تبدیل کنید.
3) براساس ورودیها شرکت را ارزشگذاری نمایید.
4) با رصد اطلاعات اعداد را بروزرسانی کنید و همیشه در حال کامل کردن چرخه ارزشگذاری باشید.
Discount Rate یا نرخ تنزیل
جهت ارزشگذاری به روش جریانهای نقدی تنزیل شده به یک نرخ تنزیل نیاز داریم. منظور از نرخ تنزیل، نرخ بازگشت سرمایهای است که از یک سرمایهگذاری مشابه در یک بازار با ریسک مشابه، مورد انتظار است. بهتر است نگاهی به معادله DCF برای ارزشگذاری یک دارایی با عمر n سال بیندازیم. در این معادله، جریانهای نقدی مورد انتظار (E(CF)) در هر دوره در صورت معادله قرار میگیرد و نرخ تنزیل در مخرج معادله (r).
تغییر نرخ تنزیل در مخرج معادله تاثیر زیادی بر ارزش نهایی دارایی میگذارد. در تعیین نرخ تنزیل ریسکهای سرمایهگذاری در استارتاپها و شرکتهایی که تازه شروع به فعالیت کردهاند نقش مهمی دارند و سرمایهگذاران سعی دارند ریسکهای سرمایهگذاری خود را در این نرخ منعکس نمایند.
Terminal value یا ارزش نهایی
به ارزش اوراق بهادار در سررسید یا ارزش دارایی خاصی در زمان معینی در آینده، ارزش نهایی (Terminal Value) گفته میشود که تعیین آن با توجه به 3 فاکتور ارزش حال دارایی، نرخ بهره بازار و نرخ رشد است. Terminal Value از جمله موارد مهم در ارزشگذاری به روش DCF است. دوره پیشبینی معمولاً 3-5 سال برای یک تجارت معمولی است، اما در برخی از انواع میتواند بسیار طولانیتر باشد، مشاغلی مانند نفت و گاز یا معدن. زیرا این مدت زمان معقولی برای انجام مفروضات دقیق است. بنابراین معادله DCF به صورت زیر خواهد شد:
محاسبه Terminal value
در محاسبه Terminal value معمولاً اینطور فرض میشود که جریان نقدی بعد از بازه زمانی در نظر گرفته شده با نرخ ثابت تا بینهایت رشد میکند. با این فرض مقدار Terminal value را میتوان از تقسیم جریان نقدی دارایی در سال n+1 بر اختلاف نرخ تنزیل و نرخ رشد بدست آورد.
روشهای مختلفی برای محاسبه Terminal value وجود دارد که بسته به شرایط میتوانند انتخاب شوند. پس از بلوغ استارتاپ، رشد استارتاپ معمولا متأثر از رشد ذاتی و بنیادین بازار میشود. رشد بنیادین بازار ناشی از عواملی نظیر رشد جمعیت، توسعه فناوری، رشد ضریب نفوذ اینترنت، رشد قدرت خرید و غیره میباشد.
نقاط ضعف DCF
مفروضات بسیاری که در روش DCF استفاده میشود، جزو نقاط ضعف آن محسوب میگردد. این مفروضات امکان دستکاری در ارزش یک دارایی را میتواند فراهم کند. یک دستکاری کوچک در مفروضات میتواند تفاوت چند صد میلیون تومانی ایجاد نماید.
آیا میتوان برای ارزشگذاری هر استارتاپی از روش DCF استفاده کرد؟
پاسخ این سوال خیر است. DCF را معمولاً برای ارزشگذاری استارتاپهایی که در مرحله میانی و پایانی قرار دارند، استفاده میکنند. دادههایی که استارتاپها در طول مدت فعالیت خود بدست آوردهاند، باعث دقت و اعتبار این مفروضات خواهد شد و در نتیجه دقت روش DCF افزایش مییابد. در حالیکه استارتاپهایی که زمان اندکی از شروع فعالیت آنها میگذرد، دادههای قابل اطمینان و اتکایی ندارند. بنابراین اگر استارتاپ شما مدتی از شروع آن گذشته و توانسته است درآمدهای خود را به طور ثابت رشد دهد، DCF میتواند روشی مناسب برای ارزشگذاری استارتاپ شما باشد.