پله های موفقیت در بازار سرمایه – پله سوم

مفاهیم

در " قسمت اول " و " قسمت دوم " این مقاله به نکات مهمی در زمینه موفقیت در بازار سرمایه اشاره شد . در این قسمت به ادامه این موضوع می پردازیم.

حد زیان، صمیمی ترین دوست ما در بازارهای مالی

شاید از خود بپرسیم که چگونه حد زیان می تواند برای ما معامله گران یک دوست صمیمی باشد؟! حد زیان و خط قرمزی که بر مبنای این پارامتر در سیستم های معاملاتی تعریف می‌کنیم باعث نجات سرمایه در طول دوره‌های خطرناک سرمایه گذاری ما میشود. مهم آن است که نوع نگاهمان به حد زیان را اصلاح کنیم. حد زیان یک واژه برای زیان کردن نیست، بلکه یک واژه برای ایجاد امنیت و آرامش است. فرض کنید شما یک راننده اتومبیل هستید که در بیست سال اخیر تصادفی نداشته اید و به این باور رسیده اید که کاملا با احتیاط و مهار شده رانندگی می‌کنید. آیا این احتیاط شما و اینکه مهارت بالایی در رانندگی دارید با عث می شود تا در سال بیست و یکم خودروی خود را بیمه نکنید؟! که اگر این اتفاق رخ دهد و خودرویتان بیمه نشود امکان دارد که براحتی بخش قابل توجهی از پس انداز و اندوخته تمام زندگی تان فدای آن تصمیم اشتباه بشود! چون باور داریم تصادف یک امر محتمل است و عدم تصادف در بیست سال اخیر ارتباطی با تصادف نکردن در سال بیست و یکم ندارد (اگر چه احتمال تصادف کم است ولی صفر نیست). شما هزینه ای به عنوان بیمه برای خودرو انجام می دهید ولی آیا نگاه شما به بیمه، هزینه است؟ و یا آن را یک سوپاپ اطمینان برای آرامش بیشتر در رانندگی در نظر می گیرید؟

حد زیان در معامله گری نیز همین گونه است. مواقعی که خطا میکنیم و به هر دلیلی حد زیان‌ها فعال می شود باید خوشحال باشیم که جلوی زیان را می‌گیریم. عیناً مطابق با همان ضرب المثل قدیمی که می گوید جلوی زیان را هر جا بگیریم منفعت است.

mitH0qk91bsauCV8VC4n13ByXpBHgNiZbYgiEB9d.jpg

رفتارهایی که باید اکیداً از آنها دوری کرد

معامله انتقام جویانه

هر معامله‌گر موقعی که در یک موقعیت معاملاتی زیان میکند، درگیر احساسات و هیجانات معامله‌گری می شود، به طوری که تصمیم می‌گیرد هر طور شده در کوتاه ترین زمان آن زیان را جبران کند. عموماً مواقعی که شما برای جبران یک معامله زیانده اقدام به انجام معامله جدید می‌کنید، پوزیشن جدید شما منجر به موفقیت نمی‌شود و خطرناک تر آنکه یک رویه و باور غلط را در ذهن ایجاد میکند که یک موقعیت معاملاتی مسئول جبران موقعیت‌های معاملاتی دیگر است. آنچه برای ما اهمیت دارد دانستن این نکته است که هر موقعیت معاملاتی مستقل بوده و کوچکترین وابستگی به معاملات دیگر ندارد. تک تک موقعیت‌های معاملاتی ما در راستای رشد حساب و سرمایه ما هستند و اگر در این بین برخی منجر به زیان شوند، موقعیت‌های دیگر در صدد جبران آن زیان نیستند، بلکه به شکل مستقل باید به آنها نگریست. اگر یاد بگیریم بعد از هر معامله، ماشین حساب ذهن خود را ریست کنیم، بسیاری از مشکلات حل می شود. بگذارید مثالی برایتان بزنم:

فرض کنید در یک بازی تخته نرد، شما یک جفت تاس بسیار نامناسب می آورید که هیچ کمکی به پوزیشن شما در بازی نمیکند و در نتیجه رقیب شما در موقعیت بهتری برای برنده شدن قرار میگیرد. حالا در دور بعد تاس ریختن، آیا باید انتظار داشته باشید که به دلیل تاس بدی که بار پیش آوردید، این بار حتماً یک جفت ایده آل برای شما ریخته بشود و اگر این امر صورت نپذیرفت یعنی شما مورد بی انصافی و بدشانسی قرار گرفته و به دنبال ارضای حس خشم و انتقام خود بروید؟ طبیعتاً خیر! واقعیت این است که هر بار که تاس می ریزید، احتمال آوردن یک جفت عدد یکسان بوده و ربطی به اینکه سری پیش شما چه تاسی آورده بودید ندارد!

بخش قابل توجهی از حس انتقام گرفتن در یک پروسه زمانی تعدیل میشود و جای خود را به عقلانیت و یک رفتار غیر احساسی می دهد، در فضای معامله گری نیز چنین است، موقعی که شما بعد از یک ضرر و زیان یک سیلی از بازار می خورید ، دلیلی ندارد برای جبران آن ضرر همان زمان اقدام کنید! گاهی باید صبور بود و اجازه داد سیستم معاملاتی در یک زمان درست مجدد سیگنال تولید کند. با طراحی سیستم معاملاتی و پایبند بودن به آن بخش قابل توجهی از این ناهنجاری‌های معاملاتی از میان خواهد رفت و شما تبدیل به یک معامله‌گر حرفه‌ای می شوید که این سیلی‌ها را جزئی از یک فرآیند طبیعی معامله‌گری قلمداد میکند.

xXVbUAwHgpolrR5AwOXfVtY4pGCVzb36PF1WdMZK.jpg

آرزو، امید، دعا

واژه های زیبا ولی غیر قابل استفاده در بازارهای مالی! اینکه انسان امید داشته باشد و دعا کند، برای ایجاد آرامش و تلقین سبک شدن می تواند بسیار مفید باشد. اما اینکه بخواهیم در بازارهای مالی با امیدوار بودن و آرزو کردن به موفقیت برسیم امری نشدنی و محال است! مثل معروفی داریم که میگوید "از تو حرکت، از خدا برکت". باید بدانیم که خداوند مطلقاً موفقیت شما و رسیدن به برکت را مشروط به سکون و بی عملی و صرفاً دعا کردن و امید داشتن شما نکرده و گفته حرکتی از سوی شما باید رخ بدهد که منجر به برکتی شود. در صورتی که ما سیستم معاملاتی قوی نداشته باشیم و از یک سبک معاملاتی ویژه تبعیت نکنیم، در خصوص کدامین برکت یا موفقیت می توانیم بحث کنیم؟

جمله معروفی است که میگوید هر زمان سهمی خریدید و وارد زیان شدید و زیانتان از حدی بیشتر شد که برای نجات سهمتان، دستتان به نشانه دعا به سمت آسمان رفت، همان زمان سهام را بفروشید و خود را رها کنید! اینکه شما از یک سیستمی برای معامله گری استفاده کنید و در قالب همان سیستم معامله انجام دهید، هیچ ایرادی ندارد برای موفقیت سیستم خود آرزو هم بکنید! اما باید باور داشته باشید که عامل موفقیت شما قطعاً در اجرا و کاربست درست و منظم همان سیستم خواهد بود.

ترس و طمع

دو احساس منفی که در دنیای معامله گری بسیاری را اسیر میکند. گاهی به واسطه سود بیشتر طمع میکنیم و سهام را نمی فروشیم و سپس بازار با قدرت بر میگردد و بخش زیادی از سود حاصله از بین می رود. گاهی هم به واسطه ترس سهممان را زود میفروشیم و پس از آن سهم با قدرت سودهای بزرگ میدهد که ما از آن بی نصیبیم. و ما هر دور در پینگ پونگ بین ترس و طمع سرگردانیم و گاهی زود میفروشیم و گاهی دیر! و نمی دانیم که این بار آیا باید زود فروخت که می ریزد یا باید صبور بود که بالاتر می رود! این دو احساس باعث میشوند که همواره در کف‌های قیمتی فروشنده هایی باشند و در سقف‌های قیمتی خریدارهایی برای خریدن. امید به رشد بیشتر باعث میشود در سقف‌ها عده زیادی بخرند و ناامیدی و هراس از افت بیشتر قیمت ها باعث می گردد در کف های قیمتی افراد زیادی به دنبال فروش باشند.

6IV1xof0PhBlHouvkb4quEWhlwu7M7U15w3LwFoF.jpg

تنها یک معامله گر حرفه ای است که بدون تحت تأثیر قرار گرفتن میتواند از این احساسات و هیجاناتی که معامله گران غیر حرفه ای بدان گرفتار هستند نهایت استفاده را ببرد و حساب معاملاتی خود را رشد دهد. ترس و طمع دو واژه‌ای است که به طور کامل باید از فرهنگ لغت معامله‌گری ما حذف بشوند. ما بایستی در سیستم معاملاتی با تدوین بخش های مهم و کلیدی، خود را از اسارت این دو احساس منفی برهانیم.


برگرفته از کتاب " استراتژیست " - نوشته نیما آزادی

نظرات کاربران

0 / 1500
مقاله‌های مشابه
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به تحلیل‌اپ می‌باشد و محفوظ است. 2024 ©