روانشناسی تغییرات قیمت در بازار سهام - قسمت 2

روانشناسی


در " قسمت اول " این مقاله راجع به این موضوع که چه چیزی بازار را می سازد و همچنین باورهای معامله گران صحبت کردیم. حال می‌خواهیم بدانیم اگر توازن بر هم بخورد و بازار به حالت قبلی بازگردد چه اتفاقی رخ میدهد؟

q4jMwRGA8LYSqPtC7VGbGOZDSLxVRQmVN9FhUSRk.jpg

یکی این که خریداران قدیم در نهایت به سود خواهند رسید. وقتی به سود برسند خود به جمع فروشندگان خواهند پیوست و در نتیجه تعداد معامله گرانی که برای فروش در دسترس هستند افزایش پیدا می کند. اگر این رویه از قدرت کافی برخوردار باشد، می تواند شبیه به غذا دادن به کوسه‌ای عنان گسیخته شود. در نهایت قیمت‌ها با عواملی که از نظر دیگر معامله گران مرتبط هستند، تغییر خواهند یافت و آنها ناگزیر خواهند شد که از جهت مخالف وارد بازار شوند . اگر این معامله گران جدید با قدرت کافی وارد شوند، احتمالا موجب ترس خریداران قدیمی خواهند شد و در نتیجه روند رو به پایین افزایش پیدا خواهد کرد.

احتمالا می‌توانید این فرایند بالا و پایین رفتن را تصور کنید. وقتی تعداد فروشندگان از تعداد خریداران بیشتر می شود، تعادل بر هم خواهد خورد. در این صورت، فروشندگان در واکنش به آنچه درک می‌کنند مبنی بر این که تعداد خریداران محدود است، به شدت قیمت‌هایی پایین تر از قیمت آخر پیشنهاد خواهند کرد. تمام تغییر موجود در قیمت‌ها به واسطه یک عملکرد گروهی اتفاق می افتد. قیمت‌های بازار، مثل مسابقه طناب کشی، مدام در حال بالا و پایین رفتن هستند؛ مسابقه بین کسانی است که فکر می‌کنند و توقع دارند که قیمت‌ها بالا بروند، میخرند و کسانی که باور دارند و توقع دارند که قیمت‌ها کاهش پیدا کنند، میفروشند.

اگر بین این دو نیرو تعادل وجود نداشته باشد، یک طرف کنترل طرف دیگر را به دست خواهد گرفت. در نهایت آنها یکی یکی اعتماد خود را به جایگاهی که دارند از دست خواهند داد و از معامله خارج خواهند شد تا به سرعت نیروی غالب بیافزایند. نیروی غالب به تسلط خود ادامه خواهد داد تا زمانی که همه متوجه شوند قیمت‌ها خیلی بالا رفته اند و با عوامل مرتب دیگر هم خوانی ندارند. اعضای گروه غالب مجبور خواهند شد تا طرف خود را تغییر دهند و از جایگاه خود خارج شوند و با این کار حرکت را به جهت مخالف تغییر می دهند.

نمودارها، باورهای معامله گران نسبت به آینده را به تصویر می‌کشند

U4F46voj2d5UNideR6DlI0RQ4vX6wAXQcx8wrmf4.jpg

اگر به عنوان یک فرد، قدرت کافی برای تغییر قیمت‌ها به جهتی که موجب سود بیشتر شود را نداریم، پس باید یاد بگیریم که چطور طرف غالب را شناسایی کنیم و با آنها همسو شویم تا زمانی که تعادل بر هم بخورد و دوباره خود را با طرفی همسو کنیم که در حال به دست آوردن قدرت است. همین طور که قیمت‌ها بالا و پایین می روند، یک الگوی نوسانی ایجاد می‌کنند که روی نمودارهای قیمت و نمودارهای عدد و نقطه‌ای به راحتی قابل شناسایی هستند. این نمودارها به صورت واضح به ما نشان می‌دهند که این نیروها با یکدیگر در تعامل و تقابل هستند. نمودارها، باورهای معامله گران نسبت به آینده و شدت تمایل آنان به عمل کردن بر طبق آن باورها را به تصویر میکشند.

مثلا اگر قیمت‌ها در بازاری به طور مداوم بالا و بالاتر رفته اند، برای این که بدانید اتفاق بعدی چیست، سوال‌های زیر را از خود بپرسید:

- چه تغییری در قیمت‌ها موجب می‌شود که خریداران باور داشته باشند که هنوز هم می‌توانند سود بیشتری ببرند؟
- چه موقع ممکن است فروشندگان با قدرت وارد بازار شوند؟
- در چه صورتی ممکن است که خریداران قدیمی به سود برسند؟
- چه اتفاقی باید رخ دهد تا خریداران اعتماد خود را از دست دهند؟
- چه اتفاقی باید رخ دهد تا خریداران جدید جذب بازار شوند؟

شما می توانید تمام این پرسش ها را با شناسایی معیارهایی خاص پاسخ دهید؛ این معیارها نشان میدهد که چه موقع احتمال ایجاد توقع برای خریداران و فروشندگان وجود دارد و چه موقع ممکن است آنها به خاطر دست نیافتن به خواسته‌هایی که دارند، ناامید شوند. در واقع، می‌توانید این کار را با بررسی الگوهای عملکردی متداول بازار و چگونگی شکل گیری قیمت که همه ما با آن آشنا هستیم انجام دهید. از این رو، نگاهی به ساختار روانی برخی از این الگوهای متداول خواهیم داشت. اما قبل از آن می‌خواهیم چند تعریف دیگر را نیز بررسی کنیم.

عملکرد بازار

عملکرد بازار را می توان به عنوان حرکت گروهی افرادی تعریف کرد که به دنبال سود خود، در پی تغییر قیمت در آینده هستند. الگوهای عملکردی از فعالیت‌های گروهی معامله گرانی سرچشمه می گیرد که یکی از این سه فعالیت را انجام میدهند:

- چه چیزی موجب می‌شود تا معامله گری وارد بازار شود؟
- چه چیزی می تواند موجب شود تا معامله گر جایگاهی را حفظ کند؟
- چه چیزی موجب می شود که معامله گر از معامله خارج شود؟

tZ47l4eqth4T432a2PZQOuiJHinXre9w7UpE1WVf.jpg

اگر به نمودارهای قیمتی نگاه کنید متوجه می‌شوید که در ظرف یک مدت مشخصی، قیمت‌ها الگوهایی منظم را شکل می‌دهند. در این الگوهای منظم، قیمتها به طور اتفاقی بوجود نمی آیند. آنها تقابل بین دو گروه متضاد را به نمایش می گذارند. معامله گرانی که وارد یک گروه می‌شوند و سپس مجبورند گروه خود را تغییر دهند تا از معامله‌های خود خارج شوند.

معیارهای مهم

حالا در این نمودارها باید به دنبال معیارهای با اهمیت بازار باشید. این معیارها نقاطی را نشان میدهد که تعداد زیادی از معامله گران در آنجا جایگاهی مخالف جهت کنونی خود اختیار کرده‌اند. معیارهای مهم نقاطی هستند که در آنجا معامله گرانی که باورهای مخالفی نسبت به آینده دارند، نظر خود را اعلام کرده‌اند و در ذهن خود عملکردهای بسیار محدودی برای بازار در نظر می‌گیرند؛ در این صورت موقعیتی به وجود می آورند که در آن تنها دو گزینه وجود دارد و در اصطلاح آن را موقعیت « یا این / یا آن » می‌خوانیم. هر چه معیارها از اهمیت بیشتری برخوردار باشند، تاثیری که معامله گران روی قیمت‌ها می‌گذارند نیز بیشتر خواهد بود، زیرا در این نقاط است که توازن قدرت بین دو نیروی مخالف جابجا می شود.

پس معیارها سطوح قیمتی هستند که در آن بسیاری از معامله گران یک طرف از بازار، به احتمال زیاد دست از باورهایی که درباره آینده دارند برمیدارند و این در حالی است که باورهای طرف دیگر تقویت خواهد شد. هر چه توقع معامله گران از رویدادهای بازار بیشتر باشد، به همان نسبت تحمل آنها برای ناامیدی کاهش خواهد یافت. در یک گروه اگر تمام معامله گران توقع داشته باشند که اتفاقی رخ دهد و آن اتفاق رخ ندهد، مجبور خواهند بود معامله گران دیگری را بیابند که از آنها خرید کنند تا به این شکل بتوانند از جایگاه خود خارج شوند.

حیطه توازن

عمده معامله گران به قیمت یا ارزش منصفانه واکنش نشان نمی‌دهند؛ آنها به «راحتی» است که واکنش نشان می‌دهند. آنچه موجب راحتی آنها می شود انجام دادن کاری است که دیگران در حال انجام آن هستند. در حیطه توازن، معامله گران به طور معمول انرژی یکدیگر را دریافت می کنند.

AiZ60riTiHFkSsY11XeD6Z2rngdXZnjLMGp1c60n.jpg

وقتی می گوییم معامله گران به «راحتی» واکنش نشان می‌دهند، منظور حالتی است که در آن، احساس ترس کمتری نسبت به همیشه دارند. بیشتر معامله گران در حیطه تعادل یا ارزش قرار می گیرند، زیرا در این حیطه است که آنها کمترین ترس ممکن را دارند و همان طور که استاید لمیر و کوی در کتاب خود بنام "بازارها و منطق بازار" می گویند: این معامله‌ها بهترین فرصت برای کسب درآمد را نشان می دهند؛ «خارج از حیطه ارزش بخرید یا بفروشید.» و به همین دلیل است که این معامله‌ها ترسناک ترین معامله‌ها هستند، زیرا معامله گری که می تواند این معامله را انجام دهد تنهاست؛ هیچ امنیتی در اینجا وجود ندارد.

در " قسمت بعد " به ادامه این مطلب می پردازیم.


برگرفته از " کتاب معامله‌گر منظم " - نوشته مارک داگلاس

نظرات کاربران

0 / 1500
مقاله‌های مشابه
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به تحلیل‌اپ می‌باشد و محفوظ است. 2024 ©