شناخت الگوهای قیمت می تواند در سودده بودن معاملات شما نقش به سزایی داشته باشد. برخلاف چیزی که به نظر می رسد، تشخیص الگوهای هارمونیک در سهام مختلـف کـار ساده ای نیست. برای شناخت این الگوها باید بازار را بررسی کنید و اینقدر به نمودارها نگاه کنید تا چشم تان کم کم به این الگوها عادت کند. در ارتباط با طبیعت رفتار قیمت، تئـوریهای مختلفی وجود دارد. خیلی از این تئوریها (نظریههـا) بـر ایـن اعتقادند که حرکات بازار تصادفی است.
بر طبق نظریه ورود تصادفی در کتاب « ماهیـت تـصادفی قیمت های بازار سهام » نوشته پاول کـاتـر که در سال ۱۹۶۴ توسط انتشارات MIT انتشار یافت در بخش «سریهای مستقل» کاتر عنوان می کند که: « گذشته قیمت نشانگر رفتار قیمت در آینده نیست. » گرچه در این فرضیه موارد درستی هم به چشم می خورد به مانند اینکه هر چیزی می تواند در بازار اتفاق بیفتد. اما تاریخ بازار به ما نشان می دهد که الگوها در بازار تکرار می شوند. پس خیلی مهم است که مثال های تاریخی از گذشته بازار را مرور کنید تا بتوانید الگوهایی را که در آینده بازار رخ می دهند بهتر بشناسید.
در ابتدا تعریف و شناسایی این الگوها به علت ندیدن آنها در بازار و نداشتن یک تصویر ذهنی ممکن است برایتان دشوار باشد. کشف و شناسایی این الگوها در بازار بـه مـاننـد حـل جدول کلمات متقاطع است. کلماتی که آشناترند ساده تر یافت می شوند و کلمات پیچیده تر ممکن است زمـان بیشتری از ما بگیرند تا آنها را بیابیم. بنابراین شما می توانید با یافتن این الگوها در نمودار و یاد گرفتن انواع این الگوها خودتان را برای یک جهش آماده کنید. این الگوها یک قالب اساسی برای کمک به شما در تشخیص فرصت های مناسب معاملاتی هستند. این الگوها مناطقی را نشان می دهد که می توانیم وارد معامله شویم، بارها مشاهده کرده ایم که خیلی از سهام پس از کامل کردن این الگوها و در جایی که باید حرکت بازگشتی داشته اند.
برای شناخت صحیح این الگوها و استفاده از آنها باید تعریف درستی از مناطقی که قیمت از آنجا بازمیگردد داشته باشیم. اگر یک سهم در منطقه بازگشتی شامل نقـاط همگرای بیشتری باشد (چند تصحیح و پروجشکن مختلف همگی در یک ناحیه با اختلاف کمی قرار بگیرند) احتمال حرکت بازگشتی بالا میرود. پس از اینکه در زمینه تشکیل الگوها و نتایج حاصل از آن تجربه کسب کردید به آنها اعتقاد پیدا می کنید و راحت تر آنها را در بازار پیدا میکنید. مشاهده این الگوها شما را در شناخت هر چه بهتر رفتار آتی بازار کمک می کند. این الگوها در زمانهایی که بازار غیرقابل فهم میشود میتوانند به شما کمک کنند. در زمانهایی که اخبار منتشره در رسانهها چیز دیگری میگوید این الگوها اشاره به فرصتهای مناسبی برای ورود به معاملات دارد. براساس تجربه، این الگوها در بیشتر موارد به درستی رونـد بـازار را تشخیص می دهند.
الگوی AB=CD
در الگوهای هارمونیک، رابطهای بین حرکات متمایز قیمت وجود دارد. این رابطه با استفاده از الگوهای قیمتی واعداد فیبوناچی محاسبه میشود. یکی از معتبرترین الگوهای هارمونیک رایج که گامهای برابر در بازار را نشان میدهد، الگوی AB=CD است که محدوده D یک محدوده بازگشتی تلقی میشود. در این الگو قسمت A تا B اولین حرکت قیمت است، پس از یک برگشت کوتاه از نقطه B تا نقطه C الگو با تشکیل قسمت C به D کامل میشود که به اندازه طول AB است، پس از اینکه قسمت AB و BC کامـل شـد CD به اندازه طول AB از نقطه C ادامه مییابد.
الگوی AB=CD اولین بار به وسیله H.M GARTLEY در کتابش با نام « کسب سـود در بازار سهام » که در سال ۱۹۳۵ انتشار پیدا کرده بود توضیح داده شده و این الگو به عنوان رعد و برق نیز گفته شده است. ایـن قـالـب سـاده، اساس شناخت تمـام الگوهای هارمونیک است. شناخت این الگوها میتواند به ما در ورود به معاملـه یـا خـروج از آن کمک کند و همچنین ما را در یافتن فرصتهای معاملاتی بهتر یاری کند. در نظر داشته باشید که حرکت قیمت همیشه دقیقـا بـه انـداره AB=CD نیست و گاهی اوقات از این مقدار کمتر است اما براساس آن می توانید نقاط بازگشتی را شناسایی کنید. گاهی اوقات هم این الگو دقیقاً برابر با اندازه ذکر شده است. معمولا صبر می کنیم تا بازوی CD حداقل برابر بازوی AB شود، کمتر پیش می آید که AB و CD دقیقا برابر باشند اما حداقل باید این دو مقدار به هم نزدیک باشند.
دو بازوی قیمت باید به صورت هم اندازه و در یک زاویه مشخص قرار داشته باشند. آگاهی از زمان تشکیل این خطوط و نقاط نیز مهم است، دو بازوی AB و CD تقریبا در یک زمان مشخص کامل می شوند. به طور مثال اگر طول بازوی AB بـه انـدازه ده کـنـدل باشـد بازوی CD هم برای کامل شدن نیاز به همین زمان و تعداد کندل دارد. البته این یک مثال ایده آل است ولی در عمل الزاماً این تعداد دقیقاً هم برابر با یکدیگر نیستند. هر چـه طـول بازوها از اندازه یکسان تری برخوردار باشد اعتبار الگوی تشکیل شده بیشتر است. اعتقاد دارم این الگوها خیلی در معاملات مؤثر هستند زیرا با استفاده از این الگوها میتوانید در کفها بخرید و در سقفها بفروشید. اگر بتوانید این الگوها را درست شناسایی کنید می توانید فرصتهای معاملاتی مناسبی به دست آورید. با مطالعه مثالهای متعدد قـادر به تشخیص سریع الگوی AB=CD در دیگر نمودارهای سهام میشوید.
الگوی AB=CD صعودی
در تصویر زیر، نقطه A بالاترین نقطه و نقطه D پایینترین نقطه در الگوی صعودی میباشد. هر کدام از خطوط در یک راستا هستند و زاویه همانندی دارند.
مشاهده این الگو در نمودار قیمت و اطمینان به یک فرصت معاملاتی مناسب برای خرید کار سختی است. اگر بازوی CD از نقطه B فراتر رود به این معنی است که سهم در حال ضعیف شدن است. هر چند که مشاهده و تایید این الگو کار ساده ای نیست اما تشکیل الگو بیانگر یک موقعیت مناسب برای خرید می باشد. بر طبق تجربیات شخصی، معاملاتی که بر اساس این الگو انجام میشوند بسیار مشکل است زیرا درست زمانی خرید میکنیم که سهم در حال فروش است. بارها درباره این الگو در جنگ و جدال بودهام. درست زمانی که نقطه AB=CD را محاسبه می کردم و برای معامله آماده میشدم، قیمت حرکت مورد پیش بینی مرا انجام نمیداد.
قبلا وقتی از این الگو در معاملاتم استفاده میکردم منتظر میماندم تا حرکت بازگشتی سهم تأیید شود، همچنین منتظر تأیید از سوی برخی اسیلاتورها و اندیکاتورهای حجم برای تأیید رفتار قیمت میماندم. البته گاهی انتظار برای تأیید از سوی این ابزارهای جانبی در معامله تأخیر ایجاد میکند که به هیچ وجه مفید نیست.
AB=CD صعودی ایده آل
الگوی AB=CD صعودی ایده آل دارای دو بازوی مساوی در دو زاویه مشخص می باشد. این الگو با نقطه A و فروش از این ناحیه به سمت نقطه B آغاز می شود. بعد از آن ۰/۶۱۸ یا ۰/۷۸۶ درصد بازوی AB را به سمت بالا برمی گردد (اصلاح می کند) و پس از آن از نقطه C به اندازه ۱/۲۷ یا ۱/۶۱۸ درصد بازوی BC به سمت پایین برمی گردد. بیایید نگاهی به تصویر بیندازیم:
برای کامل شدن این الگو باید درصدهای هارمونیک، به صورت ذکر شده اتفاق بیفتند. مهم ترین مطلب در مورد این الگو برابری بازوی AB با بازوی CD است. برابری تقریبی AB و CD کمترین چیزیست که قبل از ورود به یک معامله باید وجود داشته باشد. گاهی اوقات تنها کمی قبل از رسیدن بـه ایـن ناحيـه، سهم راه بازگشت را در پیش می گیرد. در چنین مواردی تا دیدن یک علامت واضح در رفتار قیمت که ورود به معامله را تأیید کند منتظر میمانم. پروجکشن BC باید ۱/۲۷ یا ۱/۶۱۸ درصد بازوی BC را برای رسیدن به نقطه D و کامل شدن منطقه بازگشتی طی کند.
اگرچه الگوی AB=CD در اغلب موارد واضح به نظر میرسد امـا اعـداد فیبوناچی در تشخیص این الگوها نقش بسزایی دارند. به عنوان یک قاعده عمـومی، بر اساس مقداری که BC بازوی AB را تصحیح میکند بازوی CD نیز محاسبه میشود. مثلا اگر BC بـه انـدازه ۰/۶۱۸ بازوی AB تصحیح شود، آنگاه بازوی CD به اندازه ۱/۶۱۸ درصد بازوی BC پیشروی خواهد نمود و اگر BC به اندازه ۰/۷۸۶ درصد AB تصحیح شود بـازوی CD بـه انـدازه ۱/۲۷ بازوی BC پیش روی خواهد کرد. این الگوها به دفعات میتوانند اتفاق بیفتند، بعضی اوقات الگوهـای ایـده آل دقیقا روی اعداد هارمونیک فیبوناچی تشکیل میشوند و بازگشت پس از کامل شدن الگو رخ میدهد. به مثالی در همین زمینه توجه کنید:
الگوی AB=CD نزولی
در الگوی AB=CD نزولی نقاط باید دقیقاً همان طور که در تصویر نشان داده شده هـم تـراز باشند، نقطه A باید پایینترین نقطه و نقطه D باید بالاترین نقطه باشـد و نقطه D کامل کننده این الگو میباشد.
وقتی که سهم شروع به صعود میکند فکر میکنید که قیمت با قدرت در حال افزایش است. وقتی بازوی CD در بالای نقطه D شکل می گیرد به این نتیجه میرسید که حرکت قیمت صعودی است اما این نقطه دقیقا جایی است که باید مهیای فروش شوید. چیزی که مرا خیلی شگفت زده میکند این است که این الگو تقریبا در بیشتر موارد درست عمل میکند.
AB=CD نزولی ایده آل
الگوی AB=CD نزولی ایده آل با بازوی AB آغاز میشود، پس از آن بازوی BC به اندازه ۰/۶۱۸ یا ۰/۷۸۶ درصد بازوی AB را اصلاح میکند. پس از تشکیل بازوی BC، بازوی CD نیز به اندازه بازوی AB بالا می رود. دو بازوی تشکیل شده AB و CD باید به یک اندازه باشند.
به مثال زیر توجه کنید:
الگوی گارتلی (Gartley)
گارتلی یک الگوی چند بعدی بسیار قدرتمند است. الگوی گارتلی طرفداران بسیاری در بین تکنیکالیستها دارد، زیرا این الگو شرایط بسیار دقیقی جهت ارزیابی اعتبار الگو فراهم می آورد. مهمترین خصوصیت گارتلی چند نقطه به خصوصی هستند که به آنها اشاره مـیشـود. این نقاط عبارتند از: C ، B ،A ، X و D. بزرگترین حرکت قیمت در الگو در بازوی XA شکل میگیرد. به دنبال آن حرکت از A به سمت B آغاز می شود. حرکت از A به سمت B مقدمه تشکیل الگوی AB=CD میباشد که نقطه اتمام این الگو اشاره به نقطه بازگشت دارد. بعد از یک اصلاح کوتاهتر از B به C بازوی دیگری از C به D تشکیل میشود. تشکیل الگوی AB=CD مقدمه تشکیل یک الگوی بازگشتی هم هست.
گارتلی ایده آل از تعریف درصدهای فیبوناچی اصـلی بـه دست میآید. یکی از مهمترین اصلاحها در تشکیل این الگو نقطه D یا ۰/۷۸۶ درصد از بازوی XA می باشد. اگرچه ممکن است قیمت اندکی از این ناحیه عبور کند اما نباید اصلاح کامل صورت بگیرد (به نقطـه X برسیم.) این الگو مقدمه یک حرکت زیباست مخصوصا با تشکیل AB=CD. نکته مهم دیگر در این الگو ۰/۶۱۸ درصد اصلاح از بازوی XA است که به نقطه B ختم میشود. بازوی AB باید در حدود این درصد اصلاح بازگشتش را انجام دهد. درصد اصلاح که به نقطه B می رسد بسیار مهم است زیرا پروجکشن BC که به نقطه ختم می شود از این نقطه آغاز میگردد که معمولاً ۱/۲۷ درصد از بازوی BC میباشد.
الگوی گارتلی صعودی
به خاطر داشته باشید در گارتلی صعودی بسیار مهم است که نقاطی که در الگو هستند، به طور صحیح به شما یک سیگنال درست میدهند.
در این الگو X در پایین ترین نقطه قرار دارد، نقطه A باید در بالای نقطه C و نقطه D باید در زیر نقطه B تشکیل شود. یکی از نکاتی که برای بازگشت از این ناحیه حائز اهمیت است این است که نقطه D در بالای X تشکیل میشود. به علاوه الگو باید به وضوح یک الگوی AB=CD را در خود داشته باشد.
گارتلی صعودی ایده آل
گارتلی صعودی ایده آل درصدهای فیبوناچی به خصوصی دارد که برای معتبر بودن این الگو لازم هستند. به عقیده من در ناحیه بازگشتی، ۰/۷۸۶ درصد اصلاح مهمترین آنهاست، اگرچه در این ناحیه چند درصد تصحیح دیگر نیز وجود دارند. معتقدم ۰/۷۸۶ مهمترین آنهاست چون این درصد اصلاح مربوط به اصلاح بزرگترین موج این الگو یعنی XA می باشد.
قسمت مهم دیگری که در این ناحیه قرار میگیرد AB=CD مـیباشـد. معامله در ناحیه بازگشتی از این الگو بسیار کم ریسک است. نقطه اتمام AB=CD بسیار مهم است، زیرا در این ناحیه ۰/۷۸۶ از باروی XA نیز قرار میگیرد. به مثالی در این زمینه توجه کنید:
الگوی گارتلی نزولی
در گارتلی نزولی نقطه X بالاترین نقطه در الگو است. نقطه A باید پایینتر از نقطه C باشد و نقطه D باید در بالای نقطه B کامل شود. برای یک بازگشت صحیح تکمیل نقطه D بسیار مهم است و نقطه D نبایـد بـه انـدازه نقطه X بالا رود. شکل الگوی گارتلی نزولی به قرار زیر است:
این مثالی از الگوی هندسی قیمت برای یک گارتلی صحیح است. این الگو بایـد به آسانی تشخیص داده شود. اگر به وضوح الگویی را مشاهده نکردید باید به دنبال الگو باشید. کلید اصلی در یافتن این الگو، تلاش برای یافتن یک الگوی AB = CD است. در اکثر موارد گارتلی یک الگوی زیبای AB = CD را در درون خود دارد. این الگوها اغلب اتفاق می افتند و باید قادر باشید در نمودارهای مختلف سهام آنها را بیابید.
گارتلی نزولی ایده آل
گارتلی نزولی ایده آل از اعداد اصلی فیبوناچی تشکیل شده است که این الگو را تعریف میکنند. مهمترین درصد اصلاح برای بازگشت در این الگو ۰/۷۸۶ از موج XA می باشد. در همان ناحیه باید ۱/۲۷ یا ۱/۶۱۸ درصـد اصلاح از مـوج BC را داشته باشیم گارتلی نزولی اغلب اتفاق می افتد و باید به علائم بازگشت توجه داشته باشید.
زیباترین قسمت در تشکیل این الگو قرار گرفتن ۰/۷۸۶ موج XA با الگوی AB=CD در یک ناحیه است. در این الگو قیمت در ناحیه PRZ دو رفتار متفاوت نشان می دهد. از ناحیه PRZ شروع به بازگشت میکند یا این ناحیه را می شکند و روند قبلی را در پیش میگیرد. تجربهام میگوید که اگر الگو تشکیل نشود و قیمت از این ناحیه PRZ عبور کند ادامه حرکت صعودی قدرتمندی شکل میگیرد. به مثالی در این زمینه توجه کنید:
الگوی پروانه (Butterfly)
الگوی پروانه یک سیگنال قدرتمند با پتانسیل بالا برای ایجاد یک حرکت بازگشتی است. این الگو توسط "برایس گیلمور" و "لری پاساونتو" برای اولین بار شناسایی شـده اسـت. بـر طـبـق گفتـههـای لـری در کتابش بـا عـنـوان « نسبت هـای فیبوناچی در تشخیص الگوها » این الگو نزدیک به ۸۰٪ دارای دقت میباشد. بنابراین سهم پس از تشکیل این الگو یک حرکت قوی را آغاز خواهد کرد، در حقیقت احتمال قدرتمند بودن این الگوها بسیار زیاد است. چندین عامل مهم برای تشکیل یک الگوی پروانه صحیح وجود دارد، یکی از مهمترین موارد در تشخیص یک الگوی پروانه ایده آل اینست که آنها اغلب جاهایی تشکیل میشوند که قیمت کفها و سقفهایی را تشکیل داده است.
باید بدانیم یک الگوی پروانه ایده آل معمولاً در روندهای قیمت با یک محـدوده مشخص، تشکیل میشود. در یک الگوی پروانه موج نهایی الگو قوی ترین مـوج است. شرط برابری AB=CD به عنوان یک شرط اساسی در الگوی هارمونیک برای تشکیل الگوی پروانه ایده آل لازم است و همین طور پروجکشن های جانشین ۱/۲۷ و ۱/۶۱۸ می تواند به شناسایی محل دقیق بازگشت کمک کند. پس در نظر داشته باشید که پروجکشن های جانشین پروجکشن اصلی نیز میتوانند در تعیین منطقه بازگشتی به ما کمک کنند. الگوی پروانه از چند عدد فیبوناچی تشکیل میشود. منطقه بازگشتی بـرای ایـن الگو ممکن است از پنج عدد هارمونیک که حدوداً در یک ناحیه قرار گرفتهاند تشکیل شده باشد. این تنظیمات هارمونیک بسیار مهم هستند زیرا زمانی که یک حرکت بازگشتی رخ می دهد حرکت بعدی قیمت میتواند بسیار قدرتمند باشد.
به عقیده من الگوی پروانه حرکتهای بازگشتی قوی تری نسبت به سایر الگوها دارد که بیانگر قدرت این الگو برای بازگشت روند است چـون حـداقل سـه عـدد هارمونیک در این منطقه قرار میگیرند که گاهی تعداد این اعداد به چهار و یا حتی بیشتر می رسد. توجه داشته باشید ناحیه بازگشتی در الگوی پروانه دقیقاً مشابه سایر الگوها نیست. در حقیقت ممکن است بیش از سه عدد در این ناحیه PRZ قرار بگیرند. در عین حال ممکن است این الگو نیازمند حد ضرر به مراتب بزرگتری نسبت به سایر الگوها باشد. بر این اساس ممکن است ناحیه بازگشتی نیز کمی وسیع تر در نظر گرفته شود.
الگوی پروانه صعودی
در پروانه صعودی نیاز به تعیین نقاطی داریم که در یک محدوده مشخص واقع شده باشند. این الگو را به خاطر بسپارید زیرا شباهتهایی به الگوی گارتلی دارد.
این الگو از نقطه X آغاز شده و تا نقطه A یعنی بالاترین نقطه در الگو حرکت میکند. الگوی AB=CD از همین نقطه شروع می شـود. نقطه C نباید از نقطه A بالاتر برود، مهم ترین نقطه در الگوی پروانه صعودی نقطه D میباشد. این نقطه باید پایینترین نقطه در الگو باشد این یکی از مهمترین مسائلی است که الگوی پروانه را از گارتلی متمایز می کند. به خاطر بیاورید که در گارتلی صعودی نقطه D بالاتر از نقطه X بود. گاهی ممکن است به جای AB=CD ، از ۱/۲۷ موج AB استفاده کنیم یعنی AB=CD ۱/۲۷ اما به شخصه ترجیح میدهم قبل از ورود به معامله یک الگوی AB=CD در الگوی پروانه شکل بگیرد. الگوی AB=CD یا AB=CD ۱/۲۷ در کنار دیگـر اعـداد هارمونیک منطقه بازگشتی ای ایجاد میکنند که براساس آن فرصت مناسبی برای ورود به یک معامله خرید نصیب ما می شود.
پروانه صعودی ایده آل
پروانه صعودی ایده آل به دفعات در سهمهای مختلفی که کـفهـای مهمی در بازار میسازند دیده میشود. در خیلی از سهمها هنگام مشاهده این الگو در ابتدا به نظر میرسید که حرکت سهم خیلی ضعیف باشد اما با تکمیل الگو بازگشتهای مهم و در خور توجهی رخ میداد.
وقتی که سهم از کف قیمت باز میگردد معمولاً این بازگشت با یک رونـد قـوی همـراه است. همان طور که قبلا هم اشاره کرده بودم این الگوها از قوی ترین الگوهایی هستند که تا به حال دیده اید. به مثالی در این زمینه توجه کنید:
الگوی پروانه نزولی
برای تشکیل یک الگوی معتبر در پروانه نزولی، نقاط مختلف باید هم راستا باشند. مهمترین نقطه در این الگو، نقطه D میباشد. یعنی این نقطه باید نسبت به بقیه نقاط در نقطه بالاتری در الگو قرار گیرد.
همان طور که در تصویر مشخص است بازوی X تا A محدوده اصلی حرکت قیمت را شامل میشود. مشابه گارتلی نقطه A نباید از نقطه C بالاتر باشد و دیگر اینکه نقطه D باید نسبت به نقطه X و B در مکان بالاتری قرار گیرد. مشابه پروانه صعودی ایـن الگو یک AB=CD دارد کـه بـه جـای آن مـیتـوان از پروجکشنهای جانشین نیز استفاده نمود. قبل از اقدام به معامله، منتظر میمانیم تا حـداقل AB=CD كامـل شـود. پیشنهاد میکنم که این الگوی هندسی را همواره به خاطر داشته باشید. زیرا در بسیاری از سهم ها به کرات دیده می شود.
پروانه نزولی ایده آل
پروانه نزولی ایده آل یک الگوی بسیار مهم است. پروانه نزولی یک منطقه به خصوص را برای فروش تعیین میکند و اغلب سه نقطه در این منطقه قرار میگیرند.
صبر کنید تا حداقل سهم پروجکشن ۱/۲۷ از موج XA را قبل از ورود به معامله کامـل کند گاهی اوقات سهم از ۱/۲۷ عبور می کند پس وقتی سهم به این ناحیه می رسد حرکات سهم را به دقت زیر نظر داشته باشید. باید منطقه بازگشتی را به خوبی بشناسید و اگر چند نقطه هارمونیک در این منطقه تشکیل شود احتمال بازگشت قیمت از این ناحیه بالاتر میرود. به مثالی در این زمینه توجه کنید:
در " قسمت دوم " این مقاله با 3 الگوی پرکاربرد دیگر آشنا میشویم.
برگرفته از " کتاب معاملات هارمونیک " - نوشته اسکات م. کارنی