بازارها همیشه در حرکت هستند و هرگز به طور دائم توقف نمی کنند، تا زمانی که معامله گران (به هر دلیلی)، مایل به خرید بالاتر از آخرین قیمت هستند و نتیجه این پیشنهادها، قیمت را بالا می برد یا معامله گران مایل به فروش در پایین تر از قیمت آخرین معامله هستند و این باعث ریزش قیمت می گردد قیمت ها به حرکت ادامه خواهند داد حتی زمانی که بازار تعطیل است. آنها از لحاظ نظری در حرکت هستند. به عنوان مثال، معامله گرانی که مایل به خرید و یا فروش در شروع بازار روز آینده هستند و قیمت در سطحی که بازار در روز گذشته بسته شده، باز نمی شود. آن چیزی که معمولا به عنوان سه تصمیم ساده ورود، نگهداری و تسویه یک معامله به نظر می آید، یک فرآیند همیشگی است.
از دیدگاه سود و زیان چه مقدار کافی است؟ آیا هرگز سود بدست آمده کافی است؟ حرص و طمع ناشی از این باور است که هیچ وقت سود بدست آمده کافی نیست. در یک محیط نامحدود که همیشه در حرکت است آیا همیشه امکان بیش تر سود کردن وجود ندارد؟ از اشتها، حرص و طمع درست می شود که می تواند هرگز راضی کننده نباشد. همیشه حرص و طمع یک نفر صرف نظر از اینکه چه مقدار سود بدست آورده است، با احساس کمبود همراه است. از طرفی اگر معامله شما در حالت زیان باشد، نمی خواهید از آن خارج شوید زیرا نشان دهنده شکست است، بنابراین تنها می توانید خودتان را قانع کنید که در یک معامله سودده هستید که هنوز به نفع شما نشده است.
"چه مقدار سود کافی است؟" سوالی که نسبت به اعتقاد شما در مورد ارزش پول می تواند تعداد بی پایانی پاسخ داشته باشد. چقدر نیاز دارید؟ چقدر آن مهم است؟ واقعا میتوانید روی آن ریسک کنید؟ چقدر احساس امنیت می کنید؟ همین طور میزان پولی که امروز برای شما کافی به نظر می رسد (به دلیل عوامل دیگری در زندگی شما)، ممکن است فردا به اندازه کافی به نظر نرسد.
تمام این سوالات نسبی است و هیچ پاسخ قطعی برای آنها وجود ندارد و با تغییر شرایط روانی تغییر می کنند. درگیر شدن با این مسایل شخصی به عنوان یک معامله گر، تنها مشاهدات شما از حرکات بازار را آلوده می کند. زیرا این مسایل با مسیر بازار و پتانسیل یا فقدان پتانسیل بازار و هر نوع حرکت خاص بازار ارتباطی ندارد. به همین دلیل است که همیشه معامله گران موفق اکیداً اظهار کرده اند "فقط با پول معامله کردن می تواند موجب ضرر شود" این به آن معنی است که پول ارزش کمی در زندگی شما دارد. وقتی پول معنی کمتری در زندگی داشته باشد امکان اینکه شما بر مبنای "چقدر سود کافی است" معامله کنید، کمتر است به خاطر اینکه ادراک شما را نسبت به جریان بازار آلوده می کند. به این ترتیب اگر شما اجازه دهید، بازار می تواند همیشه شما را اغوا کند به اینکه شاید سود این معامله بیش تر شود و همیشه به شما دستاویزی دهد که هنگام رو در رو شدن با معاملات زیان ده امید خود را برای برگشت بازار توجیه کنید. تسلیم شدن به هر کدام از این وسوسه ها ممکن است برای شما بسیار منفی باشد و عواقب دردناکی داشته باشد. همچنین محیط بازار بدون ساختار است، به گونه ای که از یک چشم انداز روانی، هیچ آغاز و پایانی برای آن وجود ندارد. منظور از این حرف (قبل از آنکه شما فکر کنید درست نیست، بازار هر روز در یک زمان خاص باز و در یک زمان مشخص بسته می شود) این است که از منظر یک معامله گر فردی، بازی تنها زمانی شروع می شود که شما تصمیم بگیرید در آن وارد شوید و تنها زمانی به پایان می رسد که تصمیم به خروج بگیرید، صرف نظر از اینکه بازار باز است یا بسته است.
شما آزاد هستید که بازی داخل فکرتان را به هر طریقی که مد نظرتان است ساختار دهید. می توانید هر زمان که می خواهید، هر چند تا دلایلی که به اندازه کافی خوب به نظر می آید برای توجیه اعمال تان داشته باشید. می توانید هر زمان که می خواهید خارج شوید. در واقع این بازی فقط زمانی به پایان می رسد که تصمیم بگیرید کافی است و برای شما این شرایط گیج کننده است و عمل مناسب برای پایان آن را انجام دهید. وارد شدن به یک معامله شامل تمام باورهای شما در مورد فرصت ها و ارتباط آن با ریسک، کم کردن نیاز و اشتباه نکردن است. خروج از یک معامله شامل تمام باورهای شما در مورد زیان، حرص، شکست خوردن و کنترل می باشد. با توجه به پتانسیل نامحدود برای کسب سود، وارد شدن به بازار برای بسیاری از معامله گران آسان تر از خارج شدن از آن خواهد بود. زیرا خارج شدن از یک معامله نیاز به این دارد که شما بر باورهایی نظیر حرص، زیان کردن و شکست خوردن همین طور وسوسه همیشگی امکان بدست آوردن سود نا محدود، غلبه کرده باشید.
این مسایل روانی فردی کاملا مستقل از هدف فعالیت بازار است. حتی چیزی که بیش تر قابل توجه است، باورهای شما در مورد زیان، اشتباه، شکست و کنترل است که مستقل از قصد خودآگاهانه شما فعالیت می کند. به عنوان مثال فکر می کنیم آخرین باری که احساس یک فرصت برای سود بردن و ترس از اشتباه کردن یا زیان و غیره شما را مردد نگه داشته، از قراردادن یک معامله منصرف شده اید. به هر اندازه ای که این مسایل به عنوان جزیی از محیط ذهنی شما وجود داشته باشد، تأثیر آنها نوع ادراک شما از فعالیت های بازار، تصمیم گیری شما و توانایی شما در عمل به آنچه تصمیم می گیرید را تعیین می کند. با این حال یکی از عوامل مهم و بالقوه مضر در رابطه با این مشخصه (بدون آغاز و پایان بودن محیط بازار) این است که به شما اجازه می دهد یک بازنده منفعل باشید. بهترین راه برای نشان دادن این مفهوم این است که بازار را با هر شکلی از بازی قمار مقایسه کنیم. برای مثال در مسابقه اسب دوانی و یا بازی پوکر، بازیگر به طور آگاهانه انتخاب می کند که بازی کند و قبل از آن تصمیم می گیرد که دقیقا چقدر شرط بندی خواهد کرد. این رویداد با توجه به قوانین بازی آغاز شده و به پایان می رسد و خطر زیان کردن به اندازه شرط بندی محدود شده است. در رویدادهای جدید در هر شروع تازه، جایی که شانس برنده شدن ممکن است با احتمالات ریاضی تعیین شده باشد، قواعد بازی قبلا مشخص شده است. وقتی که بازی به پایان می رسد، بازیکن می داند که دقیقا همان چیزی است که باید حاصل می شد و سپس به طور آگاهانه باید تصمیم به شرکت دوباره در بازی را بگیرد. بنابراین ساختار بازی اجبار می کند که بازیکن باید یک بازنده فعال باشد. اگر بازیکن خودش را تابع این احتمال قرار دهد که بیش تر از آنچه تاکنون از دست داده زیان خواهد کرد، نیاز است که مقدار ریسک خود را مشخص کند. او به طور فعالانه در زیان کردن شرکت می کند و برای توقف زیانها کاری انجام می دهد. بدیهی است، اگر کاری انجام ندهد به احتمال زیاد دارایی های خود را از دست می دهد. درصورتی که بازیکن همواره زیان کند، نیازمند مقابله با باورهایش در مورد زیان و شکست خواهد بود و روی هم رفته باید از بازی خارج شود. اما او نیازی به توجه به ساختار ذهنی خودش برای پایان دادن به بازی ندارد زیرا آن بصورت اتوماتیک انجام می شود.
این با ماهیت محیط بازار بسیار متفاوت است، جایی که شما می توانید یک بازنده منفعل باشید. هنگامی که یک موقعیت را باز می کنید باید به طور فعال برای پایان دادن به زیان خود شرکت کنید. لازم نیست برای انجام هر چیزی به زیان کردن ادامه دهید. بازار می تواند بطور نامحدودی در تقابل با موقعیت شما قرار گیرد. اگر به هر دلیلی انتخاب کنید که کاری انجام ندهید و یا نتوانید کاری انجام دهید، ممکن است علاوه بر تمام سود بدست آمده، پول خود را نیز از دست دهید. بسته به اندازه معامله شما و نوسانات بازار این اتفاق می تواند با سرعت زیاد انجام پذیرد. تنها راه این است که با مسایل شخصی خود حرص و طمع، زیان کردن و شکست خوردن مقابله کنید. اینکه چه مسائل خاصی و یا ترکیبی از آنها در هر معامله بوجود خواهد آمد، به اینکه معامله شما در سود است یا زیان، بستگی خواهد داشت.
در " قسمت دوم " این مقاله به ادامه این موضوع میپردازیم.