نظریه تعادل یا انعکاس پذیری اولین بار توسط جرج سوروس در سخنرانی ها و کتابهایش، به خصوص در کتاب مشهورش بنام کیمیای مالی (The Alchemy of Finance) مطرح شد. وی اعتقاد بر این داشت که بازارها از حالت تعادلی، به تعادل دیگری حرکت میکنند بدون اینکه متوقف شوند. در ادامه مقاله بصورت کامل در این مورد صحبت میکنیم. اما جرج سوروس که بود؟
سوروس میلیاردر و معاملهگر مشهوری است که جدای از ماجراهای اقتصادی هیجان انگیزش، ماجراهای اجتماعی و سیاسی بسیاری هم پشت سرش هست و بابت آنها خیلی مشهور و البته ناگفته نماند، خیلی منفور است و مورد دشمنی گروههای مختلفی قرار دارد. از سوروس در کشور رومانی بد میگوند چون اهل مجارستانه، در مجارستان بد میگوند، چون پولش را در مجارستان خرج نمیکند، سوروس کسی است که بانک مرکزی انگلستان را شکست داد و معروف است که پوند را از پا درآورد. در این مقاله در رابطه با جرج سوروس و البته نگاه اقتصادی وی و نظریه معروف تعادل صحبت میکنیم.
جرج سوروس در ماه آگوست سال 1930 با اسم اصلی شوارتز گئورگی در شهر بوداپست مجارستان بدنیا آمد و در جریان جنگ جهانی دوم بهمراه خانوادهاش از مجارستان به انگلستان مهاجرت کردند. در آنجا بعد از گذراندن دورههای تحصیلی توانست مدرک دکتری اقتصادش را از دانشگاه LSE دریافت کرده و بعدها صندوق مشهور خودش بنام (Double Eagle Fund) را تاسیس کند که بعدها اسم آن را به صندوق کوانتوم تغییر داد. ثروت سوروس در سال 2017 در حدود 24 میلیارد دلار تخمین زده شد و با این حال وی تا به امروز چیزی حدود 32 میلیارد دلار بابت فعالیتهای خیرخواهانه اش در بنیاد خیریه جامعه باز (Open Society Foundations) صرف کرده است. یکی از معروفترین ماجراهای سوروس و البته باعث معروفیتش، مربوط به درگیری اون با بانک مرکزی انگلستان هست که باعث از پا در آوردن دولت انگلستان شد. اما ماجرا چی بود؟
در سال 1979 کشورهای اروپایی تصمیم گرفتند که نرخ ارز کشورهای خود را به هم متصل یا بهم قفل کنند تا بتوانند جلوی نوسانات شدید ارز را بگیرند و به این طریق تبادلات بین کشوری را براحتی بین خود انجام دهند، در واقع در حال ساختن و محکم کردن پایههای اتحادیه اروپا بودند. اسم این قرارداد را ERM ( European Exchange Rate Mechanism ) یا مکانیزم تبدیل نرخ ارز گذاشتند. در این قرارداد برای هر ارز یک بازه تغییرات مجاز تشخیص داده میشد که مثلا این حدود تغییرات برای هر پوند انگلستان، 2.775 مارک آلمان بود. در سال1990 یعنی 11 سال بعد از شروع قرارداد، دولت انگلستان در شرایط بد اقتصادی قرار گرفت و میخواست برای تسریع و تسهیل فعالیتهای اقتصادی خود، نرخ بهره را پایین بیاورد، ولی این پایین آوردن به آن دامنه تغییرات نرخ ارز لطمه وارد میکرد و برای همین نمی توانستند اینکار را انجام دهند. با اینکه پوند در حال از دست دادن ارزش خود بخاطر شرایط بد اقتصادی بود ولی مجبور بودند طبق قرارداد ERM نرخ پوند را در حدی که وارد قرارداد شده بودند، مدام بالا نگهدارند. بخاطر همین بانک مرکزی مجبور بود تا پوند را از بازار خریداری و بصورت مصنوعی آن را بالا نگه دارد.
در سال 1992 دستیار جرج سوروس بنام استنلی دراکن میلر با این ایده سراغ سوروس رفت که ارزش پوند بصورت مصنوعی بالاست و اگه ما اصطلاحا اون رو Short کنیم یعنی در واقع پوند رو در بازار قرض بگیریم و بفروشیم و مارک بخریم، دولت مجبور میشه که نرخ برابری رو بشکونه و اجازه بده پوند به ارزش واقعی خودش که پایین تر هست سقوط کنه. سوروس از این ایده خوشش اومد و تا مدتها در بازار پوند میفروخت و بانک مرکزی خریداری میکرد. معروف بود که سوروس پوزیشن شورت خودش، یعنی میزانی که قرض گرفته بود تا بفروشه رو تا حدود 10 میلیارد پوند بالا برد و از اون طرف معامله گرهای دیگه ای هم متوجه این قضیه شدند و شروع کردند به فروش پوند تا اینکه سرانجام در 16 سپتامبر 1992 که به چهارشنبه سیاه معروف شد، نخست وزیر انگلیس اعلام کرد که از قرارداد ERM خارج می شود و بانک مرکزی انگلیس به زانو در آمد. تخمین زده میشه که سوروس در حدود 1 میلیارد دلار در این معامله سود کرد و هزینه دولت انگلستان چیزی در حدود 3.4 میلیارد پوند برآورد شد.
اما سوروس بخاطر چیزی که خیلی به اون مشهور هست، نظریه تعادل (Reflexivity) یا بازتاب پذيري هست. سوروس اعتقاد بر این داشت که بازارها از حالت تعادلی، به تعادل دیگری حرکت میکنند، اما این حرکت اینطور نیست که بازار از یک وضعیت تعادل به وضعیت دیگه ای رفته و متوقف شود، بلکه بعد از رسیدن به مرحله تعادل خودش، از آن رد شده و بالاتر میرود. بطور مثال؛ آونگی رو در نظر بگیرد که از حالت تعادل خودش خارج شده و میخواد به حالت اولیه خودش برگردد، بعد از برگشت، پایین رفته و به نقطه تعادل میرسد ولی در آنجا متوقف نمیشود با اینکه آن نقطه، نقطه تعادل پایانی خواهد بود، اما از آن رد شده و پایین تر میرود، یا به اصطلاح (Under Shoot) میکند، مجددا در حرکت بعدی و در بازگشت مجددا پایین رفته ولی باز هم متوقف نمیشود و بالاتر رفته یا اصطلاحا (Over Shoot) میکند.
این نوسان ها آنقدر ادامه پیدا میکند و بازار آنقدر بالا و پایین میرود تا جای خودش را پیدا کند، اما اینطور نیست که خریداران و فروشندگان به یک نقطه تعادل برسند، بطور مثال ممکن است یک بازاری بنا به دلایل مختلف، از جمله ورود یک تکنولوژی جدید یا ایجاد یک محرک از طرف دولت یا ورود سرمایه دارن جدید به آن بازار، ناگهان تقاضا در آن بازار بالا برود، مثل قضیه ماسک برای ویروس کرونا که در ابتدا بدلیل کمبود ماسک و تقاضای زیاد، باعث افزایش قیمت ماسک گردیده بود و بعدا با ورود سرمایه داران جدید به این حوزه، عرضه بر تقاضا برتری یافت و قیمت آن رفته رفته متعادل شد و اکنون پایین تر از قیمت تعادل خودش قرار دارد و ممکن است با سویه های جدید این ویروس، دوباره تقاضا برای این محصول بالا رفته و باعث افزایش قیمت ماسک گردد.
جورج سوروس این نظریه را نظریه تعادل نامگذاری کرد که تکامل یافته آن را در نظریه چرخه سرمایه هم میتوان دید، چیزی که فاندها و صندوقهای مشهوری مثل ماراتن ( Marathon Fund) از اون استفاده میکنند برای اینکه اهداف سرمایه گذاری خودشون در کشورها رو پیدا کنند. سوروس معتقد بر این بود که باید بفهمیم که چه زمانی بازار به نقطه اوج خودش رسیده و از آنجاست که باید برگردد و ما باید این حرکتهای بازار را شناسایی کنیم.
البته این نظریه وقتی اولین بار مطرح شد، خیلی از اقتصاد دانان با آن مقابله کردند ولی بعدها در بحران مالی سال 2008 به این نظریه روی آوردند و به آن اقبال نشان دادند و همین اواخر موسسه مشهور سنتافه (Santa Fe Institute) که تخصصش در بررسی سیسمتهای پیچیده است، روی این نظریه کار کرده و به آن ایمان آورده است.
سوروس بحران مالی جهانی را به عنوان نمونه ای از این نظریه می بیند. از نظر او، افزایش قیمت مسکن، بانک ها را وادار کرد تا وام مسکن خود را افزایش دهند و به نوبه خود، افزایش وام به افزایش قیمت مسکن کمک کرد. بدون کنترل افزایش قیمت ها، این امر منجر به حباب قیمتی شد که در نهایت سقوط کرد و منجر به بحران مالی و رکود بزرگ شد.
سوروس معتقد است که قیمتها ممکن است در طول زمان به میزان قابل توجهی از مقادیر تعادلی خود منحرف شوند. این به این دلیل است که فرآیند شکلگیری قیمت بازتابی است و حلقههای بازخورد مثبت بین قیمتها و انتظارات بر آن حاکم است. هنگامی که تغییری در مبانی اقتصادی رخ میدهد، این حلقههای بازخورد مثبت باعث میشوند که قیمتها از تعادل جدید کمتر یا بیش از حد شوند. به نوعی، بازخورد منفی معمولی بین قیمت ها و انتظارات در مورد عوامل بنیادی اقتصادی، که می تواند این حلقه های بازخورد مثبت را متعادل کند، با شکست مواجه می شود. در نهایت، زمانی که فعالان بازار تشخیص دهند که قیمت ها از واقعیت جدا شده اند، روند معکوس می شود.
سوروس به عنوان شاهدی برای نظریه خود، به چرخه رونق و رکود و دورههای مختلف حبابهای قیمتی و به دنبال آن سقوط قیمتها اشاره میکند، زمانی که به طور گسترده این باور وجود دارد که قیمتها به شدت از مقادیر تعادلی ناشی از عوامل بنیادی اقتصادی منحرف میشوند. نظریه تعادل سوروس با مفاهیم تعادل اقتصادی، انتظارات منطقی و فرضیه بازار کارآمد مغایرت دارد. در تئوری اصلی اقتصاد، قیمتهای تعادلی بهواسطه اصول اقتصادی واقعی که عرضه و تقاضا را تعیین میکنند، دلالت میکنند.
در " تحلیل اپ" قابلیتی تحت عنوان نرمافزار تعادلی طراحی شده و این امکان رو به معامله گران میده تا بتونند از قیمتهای تعادلی سهم های حاضر در بورس تهران و مقایسه اونها با قیمت فعلی به شکل گراف و نمودار مطلع بشند.
مقاله " معرفی نرم افزار تعادلی " مطالعه شود.
همچنین در فیلم زیر میتوانید با نحوه دسترسی و طریقه کار کردن با این فیچر قدرتمند آشنا شوید.