امروزه انجام معاملات در بازارهای مالی، یکی از سرمایهگذاریهای پرسود محسوب میشود و تعداد زیادی از افراد در این بازارها معاملات خود را انجام میدهند. اما نکته مورد توجه افزایش سرمایه در بازارهای مالی است که بر اساس پیشبینیها و با تعیین استراتژیهای معاملاتی میباشد. استراتژیهای معاملاتی یکی از فاکتورهای ورود به بازار مالی هستند که به سرمایهگذاران در انتخاب محل و چگونگی سرمایهگذاری خود بر اساس بازده مورد انتظار، ریسکپذیری، دارایی بلندمدت، کوتاه مدت و غیره کمک میکند. استراتژی معاملاتی به معنای یک سیستم است که معاملهگر بر اساس آن زمان ورود و خروج به معاملات را بررسی میکند.
استراتژی معاملاتی در بازار بورس و یا سایر بازارهای مالی به چهار دسته تقسیم میشود:
دسته اول: معاملات در یک دامنه و یا Range Trading or Swing Trading
اولین استراتژی که در معاملات خود با آن برخورد میکنید، معامله در یک دامنه است. در بیشتر موقعیتها، قیمت در یک دامنه نوسان میکند و در مواقع بسیاری کاربرد دارد:
هدف از این استراتژی خرید در پایینترین قیمت دامنه در ابتدای صعود قیمت و فروش در بالاترین قیمت دامنه در ابتدای نزول قیمت است. توجه کنید که دامنهها عمر محدودی دارند و پس از مدتی شكسته مـیشـوند؛ هـر فـروش در اوج يا خريد در كف، ممكن است با شكست دامنه و تشكيل يک رونـد، منجـر بـه زيـان قابل توجهی شود كه میتوانـد چند برابر سود مورد انتظار در دامنه باشـد. در بازار قطعيتی وجود نـدارد؛ تا زمانی که يک دامنه معتبر است، امکان این که همچنان معتبـر بمانـد، وجود دارد ولـی نبايد شكستن دامنه را از نظر دور داشت.
دسته دوم: استراتژیهای تعقیب روند و یا Trend Following
این استراتژی بیان دارد که روند دوست معاملهگر است و هدف این است که زمانی که قیمت بالا است خرید صورت گیرد و زمانی که قیمت در بالاتر است، فروش صورت گیرد. سوالی که مطرح میشود این است که از کجا متوجه شویم که یک روند شکل گرفته و ادامه خواهد داشت؟
برای پاسخ به این سوال باید بیان داشت که بر خلاف معامله در دامنه كه با برخورد قيمت به لبه دامنه و يـک برگشـت مـیتوان اقدام به معامله نمود، در معامله بر اساس تعقيب روند، وقتی روند تشخيص داده میشود كه بخش قابل توجهی از آن طی شده و هر لحظه ممكن اسـت بـه پايـان رونـد برسيم. اما در دنیای معاملهگری یک نکته مهم وجود دارد و آن این است که به جای اینکه ارزان بخرید و گران بفروشید، بهتر است که گران بخرید و گرانتر بفروشید. چون استراتژی در کف خریدن و در سقف فروختن را کسی تجربه نکرده است و بسیاری از معاملهگران بدلیل تشخیص اشتباه در کفهای قیمتی دچار زیانهای زیادی میشوند. در نتیجه ریسک معامله در استراتژی دنبالکننده روند کمتر است. هر چه زودتر و در عين حـال با قابليت اطمينان بيشـتری، تشـكيل يـک رونـد جديـد را تشـخيص دهـيم، سـودآوری ايـن روش بيشتر است. شكست يک دامنه يا يک مرز میتواند علامت خوبی برای تشـكيل روند باشد.
به طور مثال:
- شكست خطوط حمايت و مقاومت مهم
- شكست الگوهایی از قبيل سر و شانه، كانال، خط روند، مثلث، پرچم و غيره
- شكست باندهای بولينگر
- تقاطع دو ميانگين متحرک سريع و آهسته و دور شدن آنها از يكديگر
عوامل ديگری نيز میتوانند اعتبار يک شكست و تشكيل روند را تاييد كنند:
- افزايش حجم
- شكست همزمان در انديكاتورهایی مثل مومنتوم
- وقوع شكست در ساعات مهم بازار و همزمانی آن با اخبار مهم
دسته سوم: استراتژیهای بازگشتی یا Reversal Trading
گروه قابل توجه دیگر، استراتژیهای بازگشتی میباشد که بر اساس اصل و عمل شکل گرفته است و بیان کنندهی این مورد بوده که در اوج بفروش و در قیمتهای پایینتر تسویه کن. ممکن است از خود بپرسید از کجا مطمئن شویم که روند خاتمه یافته است؟
برای پاسخ به اين سوال بايد توجه نمود كه بازار به يكباره در جهت معكـوس رونـد حركـت نمیكند؛ بلكه هر بازگشتی يک مكث و علائم خاصی قبل از پيدايش از خود نشان میدهد. مهمترين ابزارهای مورد استفاده در اين استراتژی عبارتند از:
- نمودارهای شمعی
- الگوهای بازگشتی
- انديكاتورها و واگرایی آنها
- خطوط فيبوناچی بازگشتی (برای تعيين هدف بازگشت)
مقاله " فیبوناچی " مطالعه شود.
دسته چهارم: اسکالپینک یا Scalping
اين استراتژی با توجه به این که بازار یک تله خطرناک است و نباید مدت طولانی در آن باقی ماند، شکل گرفته است و بايد در كوتاهترين زمان سود خود را گرفته و از بازار خارج شويم. همچنين اگر پوزيشن ما زيانده شد، بايد قبل از توسعه زيان و با حـداقل زیان ممكن از بازار خارج شویم. هدف اصلی این استراتژی این است که سود به دست آمده را بردار و فرار كن. سوالی که در این استراتژی برای سرمایهگذارن بهوجود میآید عبارتست از: چه كنيم كه گرفتار روندهای خلاف جهت موقعیت ما در معاملات نشویم؟
اين استراتژی سعی دارد به جای روندها يا نوسانات با دامنه زياد از نوسانات لحظهای بازار كه همواره وجود دارند، بهره ببرد. چـون بـازار دارای نوسـانات مستمر است، اگر برخلاف روند موقعیت نگيريم میتوان اميدوار بود كه بـازار بـالاخره در جهت مطلوب ما حركت کند. ابزارهای مورد استفاده در اين استراتژی مشابه ابـزارهـای مـورد اسـتفاده در اسـتراتژیهای ديگر است، ولی از آنها در تايم فريم كوتاهتر استفاده میشود. بزرگترين نقطه ضعف اين استراتژی، بالا بودن هزينه معـاملات و احتمـال گرفتـار شـدن در يک روند نامطلوب است. اسكالپينگ میتواند در بازار رنج، رونددار يا در بازگشتها مورد استفاده قرار گيرد و تفاوت آن با استراتژیهای قبلی فقط در تا يک فريم پایينتر و سريع بودن آن است.
در پایان باید بیان داشت که جک باگل بنیانگذار مجموعه ونگارد که سرمایهای بیش از ۳ تریلیون دلار را مدیریت میکند، در بخشی از کتاب “سرسختی در زمین پول آفرینی” چنین گفته است:
بیتردید بسیار خوشایند است که انسان بتواند در زمان اوج قیمت سهام از بازار خارج شود و در زمان پایین بودن قیمت سهام به بازار بازگردد، اما من در طی شصت و پنج سال فعالیت شغلیام در این زمینه، نه تنها هرگز با کسی دیدار نکردهام که بداند چگونه این کار را انجام دهد، بلکه هرگز با کسی هم دیدار نکردهام که انسانی را با این ویژگی بشناسد.