خرید و فروش سهام نیاز به تبحر و مهارت دارد، حتی با اینکه تمام اطلاعات پیش روی شماست. از بین ده ها نسبت و عدد در بررسی وضعیت شرکت ها برخی از آنها سادگی و کارایی بیشتری دارند. در اینجا می خواهیم ده نسبت مالی که فکر می کنیم مفید تر است را به شما معرفی کنیم.
نسبت قیمت به سود P/E
حاصل تقسیم قیمت سهم به سود شرکت است. در حالت طبیعی سهمی که P/E پایین تر دارد بهتر است. شما می توانید از سود رو به جلو استفاده کنید در واقع همان P/E تحلیلی است. بنجامین گراهام، استاد وارن بافت در دانشگاه کلمبیا بدین شکل فرض می کرد که سهام باید P/E برابر 8.5 به اضافه دو برابر رشد درآمد معامله شود. شرکت هایی که امید به آینده چندانی برایشان متصور نیستیم P/E پایین تری می گیرند و سهامی که تهاجمی هستند و امید به آینده شان بیشتر است P/E بالاتری می گیرند. بطور کلی شما باید نسبت P/E را در به حالت مقایسه ای در یک صنعت استفاده کنید. حتی معیار مقایسه P/E فعلی با میانگین این نسبت در 3% 5 تا 10 سال گذشته نیز می تواند ملاک باشد.
نسبت PEG
یکی دیگر از نسبت های ابتکاری آقای بنجامین گراهام است که تلاش می کند درجه ای از دیسکانت یا پرمیومی که شما باید پرداخت کنید برای رشد را محاسبه کند. محاسبه بدین شکل است که نسبت P/E را به نرخ رشد سالانه درآمد بر مبنای ارزش 5 سال آینده تقسیم می کنیم چنانچه نتیجه کمتر از یک باشد بیانگر آن است که بازار بطور کامل چشم اندازی در خصوص این سهم ندارد. نزول نسبت PEG بیان می کند که نرخ رشد در آینده به سختی پیش بینی می شود. پروفایل های رشد شرکت ها می تواند تغییر کند گاهی اوقات این تغییر شدید است شرکت اپل یک مثال خوب است P/E معادل 12.2 PEG معادل 0.86 در کنار رشد 14.5% سود سالانه شرکت است این مقدار به میزان قابل ملاحظه ای از میزان رشد 72% طی پنج سال گذشته پایین تر است.
نسبت P/S
نسبت قیمت به فروش شرکت است. این نسبت از حاصل تقسیم ارزش بازار شرکت بر کل فروش 12 ماهه ایجاد می شود. "کن فیشر" معتقد است این نسبت به شما می گوید برای هر دلار فروش سالانه چقدر هزینه می کنید. از آنجایی که برخی مواقع درآمد شرکت ها به شکل سیکلی است نسبت P/E در برخی مواقع مثل این نسبت نمی تواند کارایی داشته باشد. یک نکته را باید حتماً مد نظر قرار دهید که نسبت پایین P/S می تواند بخاطر بی ثباتی سود آوری و بالا بودن شدید بدهی ها زیر سوال باشد.
قیمت به جریان نقدینگی P/CF
این نسبت مفید بر اساس ارزش مارکت تقسیم بر جریان نقدینگی عملیاتی شرکت در 12 ماهه اخیر حاصل می شود. این مواردی از قبیل استهلاک و تخفیف درآمد و مواردی از نقدینگی که توسط کسب و کار ایجاد شده است را حذف می کند.این روش بهتر از P/E برای مقایسه ارزیابی شرکت های کشورهای مختلف است که دارای قوانین مختلف استهلاک هستند که می توانند درآمد را تحت تاثیر قرار دهند. در نظر داشته باشید که جریان های نقدی، بیش از آنچه که از عملیات می آیند، وجود دارد. جریان نقد آزاد، پس از پرداخت بدهی، خرید سهام و پرداخت سود سهام، باقی می ماند. جریان نقدی آزاد منفی است که قابل رفع است تا زمانی که یک مشکل مزمن به خود نگیرد، اما شرکتهایی که نمی توانند جریان نقد مثبت را از عملیات اصلی کسب و کار خود تولید کنند، با نقصان و مسائل مربوط به مشکلات احتمالی مواجه خواهند شد.
قیمت به ارزش دفتری P/BV
این نسبت به شما می گوید که شما چقدر برای هر دلار از دارایی های متعلق به شرکت پرداخت می کنید و از تقسیم سرمایه های بازار با تفاوت بین دارایی های کل و بدهی های کل بدست می آید.ایده این است که تقریبا مقدار پولی را که می توانید بدست آورید، اگر کسب و کار را خاموش و همه چیز را به فروش برسانید چقدر است. همانند بسیاری از معیارهای چندگانه قیمت، قیمت به ارزش دفتری بهترین استفاده را از مقایسه مقادیر کنونی با میانگین های تاریخی است. این نسبت برای مقایسه شرکت هایی کاربرد دارد که دارایی محور است و کمتر در شرکت های خدماتی استفاده می شود به عنوان مثال این نسبت در سهام فولاد آمریکا 0.87 ولی برای شرکتی مثل لینکدین 24.8 است.
نسبت بدهی به دارایی D/E
نسبت بدهی به دارایی یک اندازه از اهرم مالی است که به شما می گوید چه درصدی از دارایی های شرکت، از طریق بدهی تامین می شود. فرمول این است که تقسیم کل بدهی (یا فقط بدهی بلند مدت) به دارایی سهام دار که هر دو مورد در ترازنامه یافت می شوند. اقلام غیر تعادل مانند تعهدات بازنشستگی نیز باید به عنوان بدهی مورد توجه قرار گیرد. اعداد پایین تر به طور کلی ترجیح داده می شوند، زیرا بارهای زیاد بدهی می توانند در یک رکود به مشکلات بزرگ تبدیل شوند.
ROE
کارآیی شرکت را در تولید سود حاصل از پول سرمایه گذاری شده در شرکت اندازه گیری می کند و از طریق تقسیم درآمد خالص به سهام شرکت به دست می آید. این یک معیار بسیار مفید از اثربخشی مدیریت است، اما برای تعیین ارزش شرکت های مرحله ای که سود تولید نمی کنند مفید نیست. هنگام مقایسه سرمایه گذاری های رقابتی، سهام با ROE بالاتر نشان می دهد که آنها می توانند سود بیشتری از هر دلار از ارزش سهام تولید کنند و همه چیز برابر باشد، باید انتخاب برتر باشد.
ROA
مانند بازده حقوق صاحبان سهام، بازده دارایی ها، اندازه گیری اثربخشی مدیریت است که به وسیله تقسیم درآمد خالص به دارایی های کل، به دست می آید. یک شرکت با ROA بالاتر معمولا با ROA پایین تر ترجیح داده می شود، زیرا این نشان می دهد که توانایی رشد سود را از یک پایه دارایی مناسب بهتر می کند. ROA برای مقایسه درون صنعت بسیار مفید است.
Profit Margin
حاشیه سود نشان می دهد که چه میزان یک شرکت از هر دلار از فروش کسب می کند و با تقسیم سود توسط فروش به دست می آیدمارجین ها به طور گسترده ای توسط صنایع متفاوت هستند حاشیه سود عملیاتی به طور کلی بهترین اندازه کلی سودآوری را از فعالیت های تجاری فعلی ارائه می دهد. توجه داشته باشید که کاهش حاشیه سود در طول زمان، برای جبران نیاز به سطح بالاتری از درآمد دارد تا سطح سود فعلی حفظ شود.
Dividend Payout Ratio
اگر شما دنبال کسب سود مجمع هستید، تقسیم سودهای بهتر می تواند برایتان جذابیت بیشتری داشته باشد.