مارک داگلاس یکی از بزرگان دنیای معاملهگری و از مهمترین افراد در حوزه روانشناسی بازار است. علاقه وی به معامله گری از دهه 70 میلادی آغاز شد و این علاقه او به بازارهای مالی و معاملهگری سبب شد تا شغل خود در شرکت بیمه که درآمد بالایی هم در آنجا داشت، رها کند و به دنیای معاملهگران بازارهای مالی بپیوندد. مارک در سال 1982 مربیگری معامله گران را آغاز کرد. وی به 8 کشور جهان و همچنین در سرتاسر ایالات متحده سفر کرد تا به معامله گران آموزش دهد که چگونه به طور مداوم موفق شوند.
مارک داگلاس کتابهای متعددی در حوزه روانشناسی معاملهگری تالیف کرده است و جزو اولین کتابهایی هستند که صنعت سرمایهگذاری را به بازار معرفی میکنند که مهمترین آنها "معامله گری در ناحیه (Trading in the Zone)" و "معاملهگر منضبط (The Disciplined Trader)" است. داگلاس پس از مشاهده رفتار معاملهگران، سؤالات بسیاری ذهن وی را به خود مشغول کرد و او به این نتیجه رسید که پیش بینی جهت حرکت بازار، بسیار دشوارتر از آنچه است که افراد در خصوص آن بحث میکنند. همچنین متوجه شد بیشتر افراد صرفاً امیدوارند که بازار در جهت موردنظر آن ها حرکت کند و هیچگونه تحلیل و پیش بینیای از جهت بازار ندارند. این تفکر او سبب شد تا مارک داگلاس با خود متعهد شود که قبل از معامله، در حین معامله و پس از خروج از معامله، اقدام به نوشتن تمام افکار و تحلیلهای خود کند و با به اشتراک گذاشتن این مطالب با سایر معاملهگران باعث کمک به آنها برای دستیابی به نظم در حوزه روانشناسی معاملهگری برای موفقیتهای بیشتر در معاملاتشان شود.
در این مقاله به بررسی چند مورد از مهمترین ویژگیهای معاملهگران موفق از دید مارک داگلاس میپردازیم که این خصوصیات، شانس موفقیت آنها را در دنیای معاملهگری افزایش میدهد و اگر افراد هر یک از این موارد بیان شده را نداشته باشند باعث ضربه شدیدی در بازارهای مالی خواهد شد.
✓ خود را تحت فشار خاصی برای انجام کارها نمیبینند.
در دنیای معاملهگری نبایدهایی وجود دارد که جهت موفقیت در بازار مالی باید رعایت شوند. برای مثال: نباید از شرایط بیرونی تحت فشار بود. این فشارها باعث حواس پرتی و عدم تمرکز شده که برای بازار مالی اصلاً مناسب نیست. نباید برای معامله در بازارهای مالی از بخش منابع مازاد استفاده کرد. استفاده از بخش منابعی که به آن نیاز دارید باعث از بین رفتن تفکر درست و آرامش شما شده و این باعث ایجاد خطا در روند معاملهگری شما خواهد شد. از سرمایهای استفاده کنید که به آن نیاز ندارید تا در زمان افت و خیز بازار، باعث از بین رفتن تمرکز و ایجاد رعب و وحشت در شما نشود.
✓ احساس ترس و اضطراب ندارند.
احساس ترس باعث ضعف در معامله خواهد شد. ترس با افزایش آسیبپذیری، نتایج منفی در پی خواهد داشت. داشتن آرامش مهمترین فاکتور در معاملهگری است، پس سعی کنید در زمان باز کردن معامله آرامش کافی داشته باشید، ترس را از خودتان دور کرده و با ذهنی عاری از تفکرات بیارتباط معاملاتتان را انجام دهید.
✓ احساس سرخوردگی و سرشکستگی ندارند.
زمانیکه بازار باعث بازدهی و سود میشود، شخص دچار خود شیفتگی شده و از خود یک بت میسازد و دیگران را ترغیب به سپردن سرمایهشان به وی برای انجام معامله و اصطلاحاً سبدگردانی میکند. اما سویه مثبت بازار همیشگی نیست و با شروع ریزش بازار، وارد ضرر خواهید شد. این ضرر باعث ناراحتی و حس سرخوردگی در شما خواهد شد. باید جلوی هر عاملی که باعث سرخوردگی و اضطراب در معاملهگر میشود را گرفت و نیازی نیست از روی حس انسان دوستانه یا از سر دلسوزی در روزهای خوب بازار برای شخص دیگری معامله انجام دهید که در زمان رکود بازار این منفی شدن در شما باعث ایجاد اضطراب و سرخوردگی شود.
✓ پذیرفته اند که هیچ چیز به خودی خود نه درست است، نه غلط.
همه چیز بستگی به شرایط دارد. همیشه شرایط بازار است که تصمیمگیرنده خواهد بود. باید بر اساس شرایط بازار عمل کرد و در عملکردتان باید انعطافپذیر باشید. بالا و پایین بازار رو درک کنید و با شرایط پیش رو منطبق شوید.
✓ بازار را از زاویه دید کسی میبینند که هیچ معاملهای ندارد و هنوز وارد بازار نشده است.
مادامی که ناخواسته تعصب بیجا نسبت به سهمی پیدا کنید که آنرا دارید، در تلاش برای تحلیل سهم به نحوی که بالا برود خواهید بود و تحلیلهایتان را همیشه رو به مثبتاندیشی انجام خواهید داد. ولی اگر از دید شخصی بیطرف و کسی که سهم را ندارد و فقط به تحلیل آن میپردازد نگاه کنید، صعود و نزول سهم را بدرستی تشخیص خواهید داد. باید از دیدگاهی در بازار بود که اگر سهم را در قیمت پایینتر از قیمت خرید دیدید، اقدام به فروشش کنید تا از زیان بیشتر جلوگیری کرده باشید.
✓ تمرکزشان نه روی سود و پول بلکه روی ساختار بازار است.
زمانیکه ذهنتان بجای ساختار بازار بر روی پول باشد، تمرکز از هم میپاشد ولی اگر تمرکز خود را بجای بالا و پایین شدن سود و زیان بر روی پلنی که چیدهاید بگذارید، قطعا نتیجه درستی خواهید گرفت. مثلاً شخصی حساب متاتریدر خود را باز میکند و پوزیشنهای باز خود را در سود 800 دلاری میبیند که باعث خوشحالی آن فرد میشود. حساب را میبندد و چند ساعت دیگه به حسابش رجوع میکند، اینبار بجای 800 دلار ، 300 دلار در سود است و 500 دلار از سودش کم شده است. اولین موردی که به ذهنش خطور میکند این است که ای کاش که همان موقع با 800 دلار پوزیشن خود را میبستم. ای کاش شناسایی سود میکردم. ای کاش... .
این کاشها باعث عصبی شدن شخص شده و دلیلش تمرکز بیش از حد او به پول است. وقتی شما با پلن وارد معامله شوید برای معامله حد سود و حد زیان تعیین میکنید، پس نباید نگران این بالا و پایین شدنها بود. هیچ سهمی یکجا بازدهی نخواهد داد و برای رسیدن به هدف تلرانسهایی خواهد داشت. معاملهگری موفق است که ذهنش را بجای سود و زیان، متمرکز به ساختار کند.
✓ چیزی که بازار به آنها میگوید را تشخیص میدهند و به آن عمل میکنند.
همیشه حرف راست را بازار میزند. هرچه که بازار به ما میگوید را باید انجام داد. برای مثال در تحلیل سهمی را ارزانتر از ارزش ذاتیاش میبینید ولی سهم با افت قیمت روبرو میشود ولی همچنان اصرار به ارزنده بودنش دارید. یک جای کار میلنگد. در بعضی از سیستمهای معاملاتی، سیستم ورود پلهای داریم (مارتینگل یا کم کردن میانگین که استراتژی خاص خود را دارند) یعنی به شما میگوید که به فرض مثال اگر سهمی را در قیمت 1000 تومان خریدید، پله بعد را در 900 تومان و پله بعد را 800 تومان خرید انجام دهید. در سه پله خرید، بازار برمیگردد و شما با سود از معامله خارج میشوید. اگر دیدید که قیمت پله اول مثلاً 1000 تومان و و قیمت پله دوم 100 تومان هست، نشان دهنده ایراد در یک جای معاملهگری شماست. هر زمان که به چنین موردی برخوردید، از جملات کلیشهای مانند بازار اشتباه میکند، بازار دروغ میگوید و غیره استفاده نکنید. بازار هیچوقت اشتباه نخواهد کرد. این شما هستید که اشتباه کردهاید. باید از تحولات داخل بازار حداکثر استفاده را برد.
مقاله " استراتژی مارتینگل در خرید سهام " را مطالعه نمایید.
کلام آخر: مانند یک پزشک، در خودتان جستجو کنید و ضعفتان را پیدا کنید و این هفت فاکتور را در خود اصلاح کنید. مادامیکه به سطح بالایی در بازارهای مالی رسیدید، بازار برایتان لذت دیگری خواهد داشت. به بازار از دید یک فرد خبره نگاه کنید تا موفقیت و سود برایتان حاصل شود.