نسبت اهرمی را نسبت سهم بستانکاران به سهم سهامداران در تأمین مالی موسسه تعریف میکنند؛ نسبتهای مالی را نسبت سرمایهگذاری نیز مینامند. این نسبت منعکس کننده توانایی شرکت در انجام تعهدات بلندمدت و میانمدت خود است؛ همچنین این نسبت میزان مالی شرکت برای تسویه بدهیها و حقوق صاحبان را نیز بررسی میکند. تحلیلگران برای بررسی توان بازپرداخت بدهیهای شرکت در زمان سررسیدشان از این نسبت استفاده میکنند. این نسبتها میزان تأمین مالی شرکت را از منابع خارجی (از محل بدهی)، نشان میدهد. از آن جمله میتوان به مبالغی که توسط سهامداران تأمین میشود یا وجوهی که از طریق وام به دست میآید، اشاره کرد. همچنین با استفاده از نسبتها میتوان فهمید که شرکت برای پرداخت بدهیهای خود به تأمین مالی اضافی میپردازد یا تلاش میکند سررسید بدهیها را تمدید نماید.
اهمیت نسبتهای اهرمی برای سرمایهگذاران
اهمیت این نسبت به دلیل بررسی نحوه تأمین بدهیها و ارزیابی توان پاسخگویی شرکت به این بدهیها میباشد. برخی از موارد پراهمیت ذکر شده است:
1) این نسبتها مقدار ثروتی که سهامداران برای شرکت تأمین کردهاند را مشخص میکند.
2) این نسبتها کافی بودن درآمد شرکت (فروش) را برای پوشش هزینههای بدهی از جمله هزینه بهره و سایر هزینههای ثابت مالی، بررسی میکند و توجه سهامداران اصلی را به خود جلب میکند.
3) وقتی شرکت سرمایهگذاری مطلوبی در محل هزینههای خود داشته باشد و سود سرمایهگذاری از هزینههای پرداخت شده برای آن بیشتر شود، این سرمایهگذاریها باعث افزایش سرمایه سهامداران در شرکت میشود و نیاز به منابع مالی خارجی را کاهش میدهد.
4) با بررسی ساختار دارایی شرکت و مشخصکردن هزینه و بدهیهای شرکت، وضعیت سودآوری شرکت در زمانهای رشد یا رکود اقتصادی چگونه خواهد بود.
انواع نسبتهای اهرمی
نسبت بدهی: این نسبت اهمیت و تأثیر بدهیهای بلند مدت و جاری را در تأمین کل سرمایه و دارایی شرکت نشان میدهد و مقدار دارایی که از طریق بدهیها بهدستآمده است را مشخص میکند. به عبارت دیگر این نسبت اطلاعاتی از توانایی واحد تجاری در تحمل کاهش داراییها بر اثر زیان وارده، بدون به خطر افتادن منابع اعتباردهندگان به ما میدهد.
برای محاسبه این نسبت از فرمول زیر محاسبه میکنیم:
بدیهی است بالا بودن این نسبت یک فاکتور منفی برای شرکت محسوب خواهد شد و سرمایهگذاران به دنبال شرکتهایی با بازدهی معقول هستند.
نسبت کل بدهیها به حقوق صاحبان سهام: این نسبت معیاری برای ارزیابی حقوق اعتباردهندگان و سهامداران شرکت است و حقوق سهامداران را نسبت به کل اعتبارات و وامها که از منابع سرمایه خارجی تأمین شده را بررسی میکند.
بالا بودن این سهام نشاندهنده حقوق و اختیارات بیشتر سهامداران به اعتباردهندگان میباشد. از سویی دیگر این افزایش حقوق سهامداران بهتناسب بدهیها، موجب میشود که شرکت در مواجهه با ورشکستگی و خطرهای اقتصادی آسیبپذیری کمتری داشته باشد.
نسبت حقوق صاحبان سهام به داراییهای ثابت: این نسبت نقش سهامداران را در تأمین مالی برای خرید داراییها و سرمایههای ثابت شرکت را نشان میدهد. لازم به ذکر است که این نسبت بهصورت درصد بیان میشود.
بالا بودن نسبت حقوق صاحبان سهام به دارایی ثابت به معنی این است که سهامداران سرمایه مالی بیشتری برای شرکت فراهم کردهاند؛ بهعبارتدیگر میتوان گفت بخش عمده داراییهای ثابت شرکت، توسط سهامداران انجام شده است؛ بنابراین شرکت در شرایط مالی و اقتصادی سخت، ساختار مالی مستحکمتر و محکمتری دارد.
نسبت کل بدهی به ارزش ویژه: این نسبت ارتباط میان بدهیهای طولانی مدت که موعد پرداخت آنها از یک سال بیشتر است را با ارزش ویژه بررسی میکند.
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه: این نسبت ارتباط بین بدهیهای جاری شرکت را با ارزش ویژه بیان میکند.
بدهی جاری (کوتاه مدت) شرکت از داراییهای جاری آن شرکت به دست میآید و نقدینگی شرکت را تحت تأثیر قرار میدهد. افزایش این نوع بدهی (جاری) میزان نقدینگی را کاهش میدهد.
نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه: این نسبت موقعیت اعتباردهندگان را با سهامداران شرکت مقایسه میکند و قدرت آنها را به یکدیگر نشان میدهد. به عبارت دیگر ارتباط بین بدهی بلند مدت که سررسیدی بیشتر از یک سال دارند را با ارزش ویژه شرکت بررسی میکند.
در صورت پایین بودن نسبت کل بدهی به ارزش ویژه، ریسک و خطرپذیری شرکت نیز پایینتر میباشد و وام دهندگان از شرکتهایی که این نسبت در آنها پایینتر است استقبال میکنند. بالا بودن این نسبت نشاندهنده بالا بودن بدهی این شرکت است.
نسبت مالکانه: نسبت مالکانه بیان میکند چه میزان داراییهای شرکت متعلق به سهامداران است و نقش سهامداران در فراهمکردن سرمایههای شرکت را نشان میدهد که بهصورت درصدی بیان میشود.
از بالا بودن درصد نسبت مالکانه در یک شرکت، میتوان نتیجه گرفت که آن شرکت به تعهدات خود پایبندتر است و نشان میدهد از اهرم مالی در این شرکت به میزان خیلی کم استفاده میشود. از سویی دیگر پایین بودن این نسبت مشخص میکند که بخش عمده از سرمایه شرکت از محل اعتبارات تأمین شده است و ریسک مالی ایجاد شده است.