موانع موجود برای تبدیل شدن به یک معامله گر موفق

معامله گری


این مقاله از نوشته‌های "رابرت پرچر"، بنیان گذار قواعد امواج الیوت در مبحث روانشناسی معاملات استخراج شده و به مباحثی اشاره دارد که باعث می شود تا با شناخت موانع موجود و رفع آنها به یک معامله‌گر موفق تبدیل شوید. لازم به ذکر است که دانستن این عوامل برای استمرار پیروزی‌های یک معامله‌گر امری حیاتی است. درحالی که مدیریت ریسک مؤلفه‌ای اساسی در معاملات موفق است، کلید واقعی، روانشناسی است (روانشناسی فردی). بیایید تعدادی از عوامل روانشناختی که موانعی برای پیروزی معامله‌گران محسوب می‌شود را مرور کنیم.

این عوامل عبارت‌اند از:

فقدان سبک
فقدان نظم
فقدان صبر
انتظارات غیرواقعی

خواه معامله‌گری حرفه‌ای باشید، خواه تازه‌کار، بایستی بدانید که روانشناسی نقشی اساسی در موفقیت یا شکست شما در بازار بازی می‌کند.

HQItVBLes4iSmMzW2ceUTXTaoiilrJmrFBbEZ8wP.jpg

فقدان سبک

اگر هدف شما مبدل شدن به معامله‌گری همواره موفق است، پس باید یک روش معاملاتی برای بررسی بازار تعریف کنید ‌(راهی ساده، روشن و مختصر برای مشاهده بازار). درواقع، سبک معاملاتی بدان میزان مهم است که رابرت پرچر بنیان گذار قواعد امواج الیوت آن را در صدر فهرست مقاله خود به نام «یک معامله‌گر برای موفقیت به چه چیزهایی نیاز دارد» قرار داده است. حدس زدن یا پیش رفتن با غریزه در درازمدت پاسخگو نخواهد بود. اگر تعریفی از یک سبک معاملاتی ندارید، پس راهی برای دانستن آنچه به منزله هشدار خرید یا فروش است در اختیار ندارید.

چگونه بر این مشکل غلبه کنیم؟ پاسخ این است که روش خود را بنویسید. ابزارهای تحلیلی خود را بنویسید و مهمتر از آن بنویسید چگونه می‌توانید از آنها استفاده کنید. مهم نیست که با استفاده از قواعد امواج، نمودار نقطه و رقم، استوکاستیک، RSI و یا ترکیبی از همه اینها کار می کنید. آنچه مهم است درواقع تلاش شما برای تعریف آن چیزی است که به منزله خرید، فروش و دستورالعمل‌های مربوط به ورود و خروج به یک موقعیت معاملاتی است. بهترین تذکری که می‌توانم در مورد تعریف سبک معاملاتی تان بدهم این است: "اگر نمی‌توانید آن را روی یک کاغذ ۳ در ۵ سانتی بنویسید، احتمالا سبک شما خیلی پیچیده است"

فقدان نظم و انضباط

هنگامی که سبک معاملاتی خود را به وضوح مشخص نمودید، باید نظم و انضباط برای دنبال کردن سیستم معاملاتی خود داشته باشد. بی نظمی در معاملات عامل دوم سقوط مشترک بسیاری از معامله گران مشتاق است. اگر امروز روش مشاهده نمودار قیمت یا ارزیابی زمینه چینی برای یک معامله بالقوه متفاوت از چیزی نیست که یک ماه پیش انجام می‌دادی، پس روش خود را شناسایی نکرده‌اید یا فاقد نظم و انضباط برای دنبال کردن سبک‌تان هستید. فرمول موفقیت این است که همواره یک روش اثبات شده را بکار گیرید.

فقدان صبر

دام روانی چهارم که حتی معامله‌گران باتجربه بدان گرفتار می‌شوند، عدم صبر و شکیبایی است. ادواردز و مگی در کتاب خود به نام تجزیه وتحلیل تکنیکی روند سهام (Technical Analysis of Stock Trends ) بیان داشته‌اند که بازار تنها در حدود ۳۰ درصد از مواقع دارای روند است. این بدان معنی است که بازارهای مالی در ۷۰ درصد دیگر روند‌دار نیستند. این درصد اندک توضیح می‌دهد که چرا معتقدم که در هر مقیاس زمانی، تنها دو یا سه فرصت معاملاتی واقعا مناسب وجود دارد. برای مثال اگر معامله‌گری بلند مدتی هستید، به طور معمول تنها دو یا سه حرکت قانع کننده قابل معامله  در بازار در طول هر سال پدیدار می شود. به طور مشابه اگر یک معامله‌گر کوتاه مدتی هستید، تنها دو یا سه فرصت معاملاتی با کیفیت بالا در یک هفته بروز می‌کند.

از آنجایی که معامله کردن ذاتا هیجان انگیز است (هرچیزی که شامل پول و سود باشد معمولاً هیجان انگیز است)، در اغلب اوقات احساس می‌کنید که چون معامله‌ای نداشته اید، پس چیزی گم کرده‌اید، درنتیجه شروع به باز کردن موقعیت‌های معاملاتی باکیفیت کمتر و کمتر نموده و دچار افراط در معامله‌کردن (overtrade) می‌شوید. چگونه میتوانید بر عدم صبر غلبه کنید؟ به خودتان یادآوری کنید که هفته‌های دیگری هم در طول یک سال وجود دارد؛ به عبارت دیگر، در مورد از دست دادن فرصت امروز نگران نباشید، زیرا یکی دیگر در فردا، هفته بعد و ماه آینده پدیدار می شود... قول میدهم.

انتظارات غیرواقعی

هیچ چیز بیشتر از این جمله تبلیغاتی که اگر 5000 دلار در گاز طبیعی سرمایه گذاری می‌کردید، می‌توانستید بیش از 40 هزار دلار سود کسب کنید مرا عصبانی نمی‌کند. تبلیغات مثل این زیانی بزرگ برای صنعت مالی محسوب می‌شود و درنهایت سرمایه گذاران ناآگاه هزینه‌ای خیلی بیشتر از 5 هزار دلار پرداخت خواهند کرد. علاوه بر این، آنها به ایجاد ذهنیت های مخربی به نام داشتن انتظارات غیر واقعی دامن می‌زنند. بله بازدهی بالاتر از میانگین حساب معاملاتی ممکن است. با این حال در نظر نگرفتن ریسک بالاتر از میانگین قدری دشوار است؛ بنابراین بازگشت واقعی سرمایه در سال اول معامله‌گری‌تان چقدر است؟ 50 درصد، ۱۰۰ درصد، ۲۰۰ درصد است. بایستید،

اجازه دهید انتظارات غیرواقعی را مهار کنیم. به نظر من هدف هر معامله گر در نخستین سال باید حفظ سرمایه‌اش باشد؛ به عبارت دیگر به دنبال بازگشت سرمایه صفر درصدی در سال اول باشد. اگر بتوانید سرمایه‌تان را مدیریت کنید، در سال دوم سعی کنید به عملکردی بهتر از شاخص S&P۵۰۰ و داوجونز برسید. این اهداف ممکن است پرزرق و برق نباشد، اما واقع بینانه است.

 

برچسب‌ها:

نظرات کاربران

0 / 1500
مقاله‌های مشابه
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به تحلیل‌اپ می‌باشد و محفوظ است. 2024 ©