این محتوا از مصاحبه آقای نیما آزادی با دکتر سماواتی که در تاریخ 14 اسفند در لایو اینستاگرام برگزار شد برداشت شده است.
ریسک در ادبیات استاندارد مالی به 2 شکل تعریف می شود:
در تعریف اول، ریسک یعنی انحراف از اهداف یا بهتر است بگوییم انحراف نامطلوب از اهداف. در مفهوم کلان تر، هر عاملی که فرآیند خلق ارزش را به خطر بیندازد یا دچار نوسان کند ریسک نامیده میشود. پس ما اگر سرمایه گذاری را یک فرآیند بدانیم، فرآیندی که از مرحله تصمیم گیری شروع شده، سپس مرحله برنامه ریزی، اجرا، بازبینی و ... که یک فرایند دائمی هست، هر عاملی که این فرآیند را دچار اخلال کند (مثلا می خواهیم طراحی پورتفو انجام بدهیم، نمیدانیم در سال آینده نرخ تسعیر ارز را چند در نظر بگیریم یا نرخ های جهانی در چه محدوده ای خواهند بود) ریسک نامیده می شود.
در این تعاریفی که عنوان شد یک کلید واژه وجود دارد به نام هدف. سرمایه گذارانی که هدفشان در بازاهای مالی مشخص نباشد نمی توانند مدیریت ریسک موفقی داشته باشند. البته هدف به این معنا نیست که مثلا بخواهیم 200% در یک سال آینده بازدهی کسب کنیم یا زیان یک سال گذشته را در یک ماه جبران کنیم. منظور، این اهداف نیست. هدف گذاری باید بر اساس صفات شخص، توانایی تحلیل شخص، ویژگی های آن بازار و ویژگی های آن شخص باشد. وقتی برای اهدافمان " باید " تعیین می کنیم، این " باید " باعث میشود از نظر ذهنی و روحی دچار استرس شویم و ریسک را برای خودمان افزایش دهیم.
بین دو سرمایه گذار که اهداف متفاوتی دارند، شخصی که با این هدف وارد بازار می شود که 6 ماهه سود بالایی کسب کند و به اصطلاح، بار خودش را ببندد با کسی که برای یک بازده دو برابری نسبت به تورم در یک بازه 3 ساله هدف گذاری کرده، تعریف و ابعاد ریسک بسیار متفاوت است.
افراد از نظر ریسک پذیری در 3 دسته بندی تعریف می شوند:
1) افرادی که خنثی به ریسک هستند (ریسک متوسط)
2) افرادی که ریسک پذیری بالا دارند (ریسک پذیر)
3) افرادی که ریسک پذیری پایین دارند (ریسک گریز)
بر اساس یک پژوهش و بررسی حدود 4000 ریسک پروفایل، میانگین ریسک ایرانی ها در محدوده مایل به ریسک گریز است. دلیل این موضوع، ریسک های زیادی هست که در کشور و در محیط به ما تحمیل میشود. ولی در عمل، نوع معاملات ما به صورتی هست که به دلیل عدم شناخت این ریسک ها، بسیار پر ریسک یا بهتره بگوییم بد ریسک رفتار می کنیم.
ابزارهای کنترل ریسک
ابزارهای مشتقه در بازارهای مالی دنیا ایجاد شدند برای اینکه افرادی که نسبت به ریسک حساس هستند یا می خواهند نوسانات ریسکشان را مدیریت کنند از این ابزارها استفاده کنند. ابزارهایی همچون هج کردن یا پوشش ریسک، اوراق اختیار معامله (آپشن)، اوراق فیوچر (قراردادهای آتی) و...
یکی از بخش های مهم ابزارهای مدیریت ریسک، داشتن استراتژی سرمایه گذاری و استراتژی معاملاتی است که با همدیگر متفاوت هستند:
1) استراتژی سرمایه گذاری
ما باید بدانیم به چه دلیل و برای چه چشم اندازی و چه افق زمانی سرمایه گذاری می کنیم و اینها را به عنوان اهداف ریسک تعریف کنیم که به آن سند چشم انداز سرمایه گذاری یا بیانیه سیاست سرمایه گذاری می گویند و برای هر فردی که وارد این بازار می شود ضروری است.
2) استراتژی معاملاتی
باید به معامله گری و ترید به عنوان یک شغل و با یک دید جدی نگاه کرد. قطعا کسی که درگیر کار و شغل دیگری هست و بخواهد هر زمان وقت آزاد پیدا کرد یک ترید انجام دهد، نتیجه خوبی نخواهد گرفت و خودش را در معرض ریسک بالایی قرار می دهد. افرادی که قصد دارند در این زمینه موفق باشند و ریسک معاملاتشان را پایین بیاورند باید حتما معامله گری را جدی بگیرند و برای معاملاتشان استراتژی داشته باشند.
به عنوان مثال، در مرحله پورتفولیو سلکشن یا چینش سبد، ابتدا به سراغ صورت های مالی شرکت می رویم، بعد جریان نقدینگی شرکت را بررسی می کنیم، سپس پیشبینی سودآوری سال آینده شرکت، چشم انداز رشد شرکت، قیمت های جهانی مرتبط با شرکت، تورم و ... را بررسی می کنیم، اگر ارزنده بود، با توجه به استراتژی زمانی خود (کوتاه مدت، میان مدت، بلند مدت) سهم را وارد واچ لیست می کنیم. سپس با استفاده از ابزارهای تکنیکالی، نقطه ورود مناسب را پیدا می کنیم و اقدام به خرید سهم می کنیم. این همان استراتژی ترید است.
مسئله مهم بعدی شخصی سازی پورتفو هست. هیچ گاه نباید از روی پورتفوی کسی که سالها موفق بوده کپی کرد. ممکن است این پورتفو برای شما بازدهی که برای اون شخص داشته را نداشته باشد. چون بر اساس استراتژی و شرایط شخصی اون فرد چیده شده است و ممکن است شرایط و استراتژی شما متفاوت باشد، در نتیجه بازدهی پورتفوی شما هم متفاوت با پورتفوی آن شخص خواهد بود.
موارد دیگری هم اگر بخواهیم در رابطه با مدیریت ریسک نام ببریم، یکی بحث میانگین کم کردن هست که برای بازاری مثل بازار بورس ایران اصلا مناسب نیست و در حال حاضر با روش اشتباهی دارد مورد استفاده قرار میگیرد و فقط درصد ریسک و مقدار زیان را بیشتر می کند. این بحث در بازارهای پوزیشن بیس کاربرد دارد. مورد بعدی هم بحث جا ماندگی از بازار هست که اساسا اشتباه است. بازار هیچ گاه متوقف نمیشود و همیشه فرصت برای ورود میدهد. این ذهنیت جا ماندن از بازار باعث میشود تمرکزمان را از دست بدهیم و بدون توجه به استراتژی معاملاتی مان و با عجله و بدون بررسی به سهمی که نباید وارد شویم. در نتیجه ریسک را برای خودمان بالا میبریم. از طرف دیگر این ذهنیت که "بازار حرکت کرده ولی این سهم هنوز حرکتی نکرده و جا مانده از بازار، پس ارزنده هست و مناسب خرید هست" اشتباه است. جا ماندن از بازار لزوما نشان دهنده ارزندگی آن سهم نیست. پس نباید دلیلی برای ورود ما به آن سهم باشد.
از لینک زیر میتوانید داکیومنت هایی که دکتر سماواتی در پایان لایو معرفی کردند را دانلود کنید.
ویدئوی کامل لایو را در لینک زیر ببینید.