مبانی بنیادی تحلیل طلا

بنیادی

 

طلا نیز مانند هر کالای دیگری از قوانین عرضه و تقاضا پیروی می کند. در سالهایی که قیمت طلا افزایش می یابد ، صنعت استخراج طلا رشد خواهد کرد و با افزایش فعالیت های معدنی ، عرضه طلا زیاد می شود که در نهایت موجب کنترل قیمت و مانع از رشد آن خواهد شد . این موضوع در زمان کاهش قیمت ها معکوس خواهـد بـود و مانع از افت قیمتها می شود . برای مثال در سال ۱۹۹۹ بانک های مرکزی اروپا فروش طلا را با محدودیت مواجـه کردند و این موجب کاهش عرضه طلا و پیش بینی افزایش قیمت آن گردید . با این اتفاق تولید کنندگان طلا انتظار افزایش قیمت را داشتند و در نتیجـه بـا افـزایش ریسک پذیری سطح فعالیت های خود را افزایش دادند . لازم به توضیح است که اطلاعات گروه از سایر بازیگران بازار راحت تر در اختیار تحلیلگران قرار می گیرد زیرا اغلب شرکت های بزرگ این صنعت در بورس اوراق بهادار پذیرفته شده اند و موظف هستند تا گزارشات دوره ای منتشر کنند.

FdyvbXgRMlmZGrt5sXYlRJ4AQJYLlxsZ9s1DEO6R.jpg

منظور از تحلیل بنیادی طلا بررسی اطلاعات و اخبار و مطالعه عوامل مؤثر بر قیمت طلا است . متأسفانه در کشور ما تحلیل بنیادی بیشتر برای سهام مورد استفاده قرار می گیرد و بسیاری از تحلیلگران می اندیشند تنها با استفاده از بررسی نمودارها می توانند در بازارهای جهانی اعم از طلا عملکرد مطلوبی داشته باشند . در حالی که بنا به توصیه اغلب فعالان مشهور بازار جهانی بررسی عوامل بنیادی برای اتخاذ موقعیت های معاملاتی اهمیت بالایی دارد ، زیرا این عوامل بنیادی هستند که روند کلی بازار را شکل می دهند. طلا تنها کالایی است که در تمام جهان به عنوان یک گزینه سرمایه گذاری مطرح می شود . طلا مانند سهام و اوراق قرضه، بازدهی جانبی ندارد و تنها بازدهی آن افزایش قیمت است . این فلز گرانبها به عنوان جایگزین واحد پولی و ارزی و به عنوان یک سرمایه گذاری مطمئن مطرح می شود، شاید به این دلیل که اولین پول های جهان از طلا ساخته شده بودند.

در واقع طلا پناهگاه سرمایه گذاران است و اهمیت پناهگاه در زمان حادثه و مشخص می شود . سرمایه گذاران زمانی که احساس کنند سایر بازارهای جهانی با خطر روبه رو هستند به سراغ طلا می آیند و می توان تمام متغیرهای اقتصادی مورد استفاده برای تحلیل قیمت طلا را در « ترس سرمایه گذاران » خلاصه کرد . منظور از ترس عـدم اطمینان از رشد اقتصادی ، ثبات سیاسی و مالی دنیاست .

مهمترین عوامـل تأثیرگذار بر قیمت طلا

- بحران‌ها و ریسک‌های جهانی
- تورم
- نوسانات دلار
- نرخ‌های بهره
- عرضه و تقاضا

بحران‌ها و ریسک‌های جهانی

طلا به عنوان یک سرمایه گذاری مطمئن مطرح می شود ، در نتیجه تقاضای آن در زمـان بحران های سیاسی و اقتصادی رشد قابل توجهی می کند . سرمایه گذاران طلا از جنگ ، بحران های سیاسی و اقتصادی بسیار خوشحال می شوند . زیرا در این حالت انتظار کاهش رشد اقتصادی دنیا افزایش می یابد و سرمایه گذاران از سایر بازارها به سمت بازار طلا سرازیر می شوند. اما نکته مهم اینجاست که کدام درگیری های سیاسی و اقتصادی می تواند محرک رشد بازار طلا باشد . یکی از معیارهای مورد استفاده برای ارزیابی نقش کشورها در اقتصاد بین الملل میزان تولید ناخالص داخلی آنها است. در جدول زیر میزان تولید ناخالص داخلی ۱۰ کشور نخست در سال ۲۰۱۷ ارائه شده است :

hSNWZaXyHgqjaY3s0KMVc5CzcasFdWKTBBe2EPLH.jpg

۱۰ کشور ارائه شده در جدول فوق بیش از ۶۶ درصد تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل می دهند، بنابراین ایجاد مسائل اقتصادی در این کشورها موجب تحریک تقاضا برای طلا خواهد بود . لازم به توضیح است که آمریکا به تنهایی ۲۴ درصد از تولیـد ناخالص داخلی جهان را دارد و از اینجا می توان نقش این کشور در اقتصاد بین الملل و حجم بالای تراکنش های مالی و بازرگانی آن را دریافت. برای مثال در سال ۲۰۱۸ اعلام جنگ تجاری آمریکا علیه چین و اقدامات متقابـل چین علیه آمریکا موجب گردید تا تعرفه های اعمال شده از سوی هر یک از طرفین ۵۰ میلیارد دلار باشد که در مجموع ۱۰۰ میلیارد دلار از مراودات تجاری دو کشور را تحت تأثیر قرار داد. این اقدامات موجبات توقف روند نزولی طلا را فراهم کرد . منظور از جنگ تجاری ، اعمال تعرفه بر کالاهای وارداتی کشور مقابل است که موجب حمایت از تولیدات داخلی خواهد بود این اقدام باعث می شود که قیمت کالای خارجی برای مصرف کنندگان داخلی افزایش یابد و نهایتا موجب کاهش مراودات تجاری می گردد و این به معنی احتمال کاهش رشد اقتصادی و افزایش ریسک اقتصادی خواهد بود.

البته تنها معیار برای ارزیابی نقش کشورها در اقتصاد بین الملل ، عوامل اقتصادی نیست بلکه عوامل سیاسی و موقعیت استراتژیک کشورها و سابقه آنها نیز بسیار اهمیت دارد . برای مثال کره شمالی و جنوبی با یکدیگر درگیری دیرینه دارند، در ۲۳ نوامبر ۲۰۱۰ نیروهای کره شمالی به یک جزیره در کره جنوبی حمله کرده و ۴ نفر را بـه قـتـل رساندند . این خبر احتمال درگیری و جنگ بین دو کره را افزایش داد و موجب رشد قیمت طلا گردید. حال اگر این اقدام ، ایران و عمان صورت می گرفت چندان اهمیت نداشت زیرا این دو کشور سال هاست که با یکدیگر روابط سیاسی خوبی دارند و احتمال اینکه درگیری ادامه یابد بسیار ناچیز است. نکته حائز اهمیت در تحلیل قیمت طلا و رابطه آن با ریسک های جهانی این است که میزان تأثیرگذاری هر کشور در اقتصاد بین الملل متفاوت است و فاصله بین انتظار و واقعیت است که باعث تحریک قیمت می شود . مثلاً هر هفته در نماز جمعه مـردم ایـران علیه آمریکا شعار میدهند و سردمداران کشور ایران بارها علیه آمریکا موضع گرفتـه انـده پس این امر هیچ تأثیری بر قیمت طلا ندارد . اما اگر آلمان یا کانادا بـه عنـوان شـرکای تجاری آمریکا اقدامی مشابه ایران نشان دهند ، این یک اتفاق تازه است و باعث افزایش قیمت طلا می شود.

تورم

همان طور که میدانید از طلا به عنوان یک سرمایه گذاری مطمئن در برابر ریسک هـا نـام برده می شود یکی از ریسک هایی که در بازار هر کشوری وجود دارد ، تورم است . در نتیجه در شرایط تورمی و با افزایش سطح عمومی قیمت ها ، سرمایه گذاران می توانند با خرید طلا و یا اوراق وابسته به آن ارزش پول خود را حفظ کنند. نکته مهم این است که اگر تورم به اندازه رشد اقتصادی باشد ، آنگاه موجـب تـرس سرمایه گذاران نخواهد شد ، زیرا ارزش پول سرمایه گذاران متناسب با رشد اقتصادی افزایش خواهد یافت . در نتیجه قیمت طلا به صورت یکنواخت باقی خواهد ماند ، به بیان دیگر وقتی رشد اقتصادی به اندازه نرخ تورم باشـد سهام ، اوراق قرضه و کالاها ( مثـل فلزات و نفت ) جذاب تر از طلا خواهند بود زیرا این سرمایه گذاری ها بازده بالاتری خواهند داشت و در نتیجه تقاضای جدیدی برای بازار طلا ایجاد نخواهد شد . برای مثال در اواخر دهه ۱۹۷۰ و اوایل دهه ۱۹۸۰ آمریکا با نرخ تورم بالا روبرو بود و این تورم با اقتصادی همراه نبود ، در نتیجه قیمت طلا در آن دوران افزایش قابل توجهی یافت.

ZaQY2ObY7UDIFstqeFo6KG6YDYE5CBQUNG7nsOo7.png

شاخص قیمت مصـرف کننده ( CPI ) و شاخص قیمت تولیدکنندهPPI  در این بخش بسیار مورد ارزیابی و تحلیل قرار می گیرند . برای مثال در اواخر سال ۱۳۹۶ شاخص قیمت مصرف کننـده افزایش یافت ، سپس با انتظار افزایش نرخ تورم در سال ۹۷ تقاضا برای طلا رشد کرده و قیمت هر سکه طرح امامی از محدوده ۱،۵۰۰،۰۰۰ تومان به بیش از ۴،۵۰۰،۰۰۰ تومان رسید . البته در این مدت افزایش نرخ دلار ، محرک رشد قیمت و کاهش ارزش طـلای جهانی ، محرک افت قیمت نیز رخ دادند و در نهایت هیجان خرید طلا در مقطی از زمان بسیار زیاد گشت. لازم به توضیح است که میانگین شاخص قیمت مصرف کننده در سال ۱۳۹۶ حـدود ۱۱۰ و نرخ رشد این شاخص حدود ۱۰ درصد بوده است . در حالی که آذرماه سال ۱۳۹۶ این شاخص وارد محدوده ۱۱۱ شده و رشد کرده است ، به طوری که در تیرماه ۱۳۹۷ نرخ رشد شاخص مذکور ۲۶ درصد است . لازم به توضیح است که تنها افزایش شاخص قیمت مصرف کننده در این تغییرات قیمت طلا تعیین کننده نبوده بلکه ساختار اقتصادی کشور و میزان نقدینگی ، نرخ سود سپرده گذاری و بسیاری از عوامل دیگر در انتظارات افراد دخیل بوده و موجب تغییر تقاضا می شوند . لذا برای تحلیل رابطه شاخص های تورم با قیمت طلا در هـر کشـور بررسی ساختار اقتصادی کشور ، میزان اعتمـاد عـمـومـی بـه نظـام سیاسی و اقتصادی و بسیاری از عوامل باید مورد تحلیل و بررسی قرار گیرند .

arA9FAvZjVCugikCQLVf5OhjEI4kaHHKCLi2tjAe.png

نوسانات دلار

همانطور که میدانید ارزش یک ارز در برابر سایر ارزها از طریق عرضه و تقاضا تعيين می شود . حال برای افزایش قیمت دلار در برابر سایر ارزها باید تقاضای دلار از عرضه آن بیشتر باشد . افزایش تقاضای دلار در برابر عرضه ، علت های زیادی می تواند داشته باشـد . از نظر اقتصاد بین الملل ، اگر تولید ناخالص داخلی (GDP) آمریکا رشد کند این افزایش از یک سو باعث افزایش صادرات کالا و خدمات تولیدی آمریکا شده و از سوی دیگر باعث افزایش سطح اشتغال و بهبود وضعیت درآمدی افراد می شود . افزایش صادرات کالا و خدمات باعث میشود که خریداران کالا و خدمات از آمریکا تقاضای بیشتری از دلار داشته باشند و در نتیجه با ثبات سایر عوامل ، می توان گفت تقاضای دلار آمریکا در برابر ارزهای دیگر افزایش یافته و در نهایت ارزش دلار رشد می کند .

Y6MEuGt9PLY5Nr3pbnOciq1aikpFOuXxQOVDlt2N.png

لازم به توضیح است که دلیل تأثیر دلار و طلا بر یکدیگر به دو ویژگی مهم طـلا بـاز می گردد : ویژگی شبه پول بودن طلا و حفظ ارزش پول . در واقع با افزایش ارزش دلار ، سرمایه گذاران پیش بینی می کنند وضعیت اقتصاد آمریکا مطلوب است و ریسک های مالی و اقتصادی در سطوح پایین وجود دارند . در نتیجه تقاضا برای طلا در جهت منافع سرمایه گذاری کاهش خواهد یافت . سرمایه گذاران نهادی بزرگ مانند بانک های مرکزی نیز در این شرایط میزان طلای نگهداری شده خود را کاهش خواهند داد ، زیرا نگهداری اوراق بهادار و دلار بازدهی بیشتری برایشان به ارمغان خواهد آورد. به طور خلاصه در اغلب تحلیلهای اقتصادی رابطه بین ارزش دلار و قیمت طلا منفی تخمین زده می شود و رابطه بین ارزش یورو و قیمت طلا مستقیم پیش بینی می شود . دقت کنید که روابط مذکور به صورت تاریخی مورد تأیید می باشند و تغییر در سیاستهای اقتصاد کلان کشورها ممکن است شرایط جدیدی را پدید آورد . برای مثال اگر روزی یوان چین به عنوان یک پول قدرتمند در سطح بین الملل شناخته شود و بانک های مرکزی و مردم عادی به آن اعتماد کنند ، آنگاه نسبت ارزهای کنونی و روابط اقتصادی بین ارزها و طلا دچار تغییراتی خواهند شد.

نرخ‌های بهره

قبلا اشاره کردیم که منافع حاصل از نگهداری طلا تنها در افزایش قیمت گنجانده می شود . در حالی که دارندگان اوراق قرضه ، اوراق خزانه و سپرده گذاران بانکی بازدهی حداقلی را برای خود متصور هستند . در واقع کسی که طلا را خریداری می کند از این بازده حداقلی صرف نظر می نماید و به عبارت دیگر هزینه نگهداری طـلا بـه انـدازه نـرخ بهره اوراق بهادار با درآمد ثابت است و این موضوع باعث رقابت طلا با آنها می گردد . وقتی نرخهای بهره افزایش می یابد ، ارزش اوراق قرضه و دلار آمریکا رشد می کند زیرا هزینه فرصت نگهداری طلا که همان نرخ بهره است ، افزایش می یابد . عکس این موضوع نیز صادق است و با کاهش نرخهای بهره ، هزینه فرصت سرمایه گذاری در طلا کاهش یافته و با افزایش تقاضا ، قیمت آن افزایش می یابد. یکی از معیارهای مناسب برای تعیین نرخ بهره مورد استفاده در تحلیل هـا ، بـازدهی اوراق قرضه ۱۰ ساله آمریکاست ، زیرا بازدهی این اوراق رابطه نزدیکی با وضعیت مسکن و اقتصاد آمریکا دارد و همچنین این اوراق دارای نقدشوندگی بالایی هستند . برای مثال در اوایل سال ۲۰۱۳ میلادی سود اوراق قرضه ۱۰ ساله آمریکا 1.76 درصـد بـود و هر اونس طلا در محدوده ۱۷۰۰ دلار معامله می شد . در دسامبر ۲۰۱۳ نرخ سود این اوراق به ۳ درصد افزایش یافت و در نتیجه با کاهش قیمت هر اونس طلا در بازار لنـدن ۱۱۹۶ دلار معامله می گردید .

QPpW2az6tnCZwOHIhNyP4Vrm2uxiZpgV8wp7VQqW.pngOPAQkdgWmnc8oHkh0lR99QUDS9hj62vLAj6knX3M.png

اثر نرخ بهره تنها به رقابت بر سر بازدهی ختم نمی شود بلکه در دوره های نااطمینانی به بازارها ، اوراق خزانه آمریکا به عنوان اوراق بدون ریسک مورد توجه قرار می گیرند . با افزایش نرخ بهره آنها ، تقاضا به سمت این اوراق افزایش یافته و تقاضای سرمایه گذاری در طلا کاهش می یابد که درنهایت منجر به کاهش قیمت طلا می گردد . در واقع این امـر به رقابت بر سر داراییهای بدون ریسک اشاره دارد. قبلاً توضیح دادیم که تغییرات نرخ بهره یکی از ابزارهای سیاست پولی بانک های مرکزی است . برای مثال اگر بانک مرکزی بخواهد سیاست انقباضی را اعمال نماید و حجم نقدینگی را کاهش دهد ، با انتشار اوراق قرضه و یا افزایش نرخ بهره می تواند هزینه فرصت نگهداری پول را افزایش دهد و حجم نقدینگی موجود در جامعه را کاهش دهد .

عرضه و تقاضا

2fNf0sL1ZWBvctwCyhkPnf4rWCEUtref1mSOihPr.jpg

هر یک از بازیگران طلا می توانند در قیمت آن اثرگذار باشند و در واقع برای پیش بینی قیمت طلا بایـد ایـن بخش نیز مورد بررسی قرار گیرد . البتـه ضریب تأثیرگذاری آنها یکسان نیست ولی نمی توان از هیچ یک از این بازیگران صرف نظر کرد . از مردم چین و هند که بدلیل مسائل فرهنگی تقاضای طلا دارند تا بانکهای مرکزی و سایر بخش های عرضه و تقاضا نکته آخر این است که قیمت طلا در بازه های زمانی بلندمدت از ثبـات خـوبی برخوردار بوده و در یک بازه زمانی ۱۰ ساله ، بازدهی قابـل تـوجهی را برای سرمایه گذارانش به ارمغان آورده است اما در کوتاه مدت ممکن است نوسانات زیادی داشته باشد .


برگرفته از کتاب " تحلیل بنیادی برای تکنیکالیست‌ها " نوشته علی علوی

 

برچسب‌ها:

نظرات کاربران

0 / 1500
مقاله‌های مشابه
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به تحلیل‌اپ می‌باشد و محفوظ است. 2024 ©