قسمتی از این مقاله برگرفته شده از کتاب سرمایهگذار هوشمند (The Intelligent Investor)، نوشته بنجامین گراهام پدر سرمایهگذاری ارزشی است و سعی شده تا بهترین مطالب در حوزه سرمایهگذاری بلندمدت، گردآوری شده و در قالب یک مقاله ارزشمند در اختیار شما عزیزان قرار بگیرد. این مقاله یک راهنمای کامل و جامع سرمایهگذاری است که هر خط آن در گذر زمان بارها و بارها امتحانش را پس داده و بهتر است همین ابتدا خیالتان را راحت کنیم و بگوییم که در این مقاله از نقلقول و کنترل احساسات خبری نیست و تنها به معیار و گامهای کاملاً مشخص درباره چگونگی استراتژی سرمایهگذاری میپردازد. اگر شما معاملهگر روزانهای هستید که مدام به دنبال سیگنال خرید است، امکان دارد مطالب این مقاله به شما کمکی نکند، مگر آنکه تصمیم بگیرید روش سرمایهگذاری خود را تغییر داده و هوشمندانه سرمایهگذاری کنید، نه اینکه شرکتها را تنها بهصورت یک نقطه روی چارت که بالا و پایین میشود، در نظر بگیرید.
قلب این مدل سرمایهگذاری در موارد زیر خلاصه شده است:
1) کاهش زیان در سرمایهگذاری
2) تخصیص داراییها به صورت معقول در پرتفوی
3) شکلگیری نگاهی هدفمند نسبت به ارزش ذاتی سهام و نه توجه به سروصداهای بازار
4) قانونمندی شخصی
بخش اول: سرمایهگذاری در مقابل سفتهبازی
سرمایهگذاری فعالیتی است که در آن از طریق تجزیه و تحلیل، امنیت ارزش سهام و سود کافی برای سهامداران تضمین میشود، فعالیتی که این الزامات را نداشته باشد، سفتهبازی نام دارد. تعریف فوق یک مفهوم بنیادی در سرمایهگذاری است، به بیان دیگر یک مرز پررنگ بین سرمایهگذاری هوشمندانه و سفتهبازی ایجاد میکند و از 3 بخش مهم و اساسی تشکیل شده است.
- تحلیل بنیادی شرکتهای مورد سرمایهگذاری
- حمایت آگاهانه در برابر زیانهای جدی
- خواستار عملکرد کافی و مناسب، نه عملکرد فوقالعاده
در بازارهای مالی از دید گراهام تنها دو استراتژی برای سرمایهگذاری وجود دارد:
استراتژی تدافعی: سرمایهگذاری که استراتژی تدافعی را انتخاب میکند، عمدتاً به امنیت و آزادی عمل علاقهمند است. بعد از انتخاب هوشمندانه سهام خود، آن را نگه میدارد تا چند سال بعد میوه و عصاره آن را نوش جان کند.
استراتژی تهاجمی: استفاده از استراتژی تهاجمی باعث میشود تا زمان زیادی برای تجزیه و تحلیل برای سبد سهام صرف کنید و مدام سبد خود را تعدیل کنید. این روش بهصورت روحی و جسمی نیازمند تلاش فراوان میباشد؛ درصورتیکه در روش اول به غلبه بر احساسات پایبند است و به فاصله داشتن از هراس و وحشت بازار نیاز دارد.
بخش دوم: سرمایهگذاری و موضوع تورم
میزان موفقیت را نه فقط بر اساس سودی که به دست میآید، بلکه با مقدار عایدی که بعد از تورم بهدستآمده، سنجیده میشود، چرا که ممکن است نرخ تورم از سود شما بیشتر باشد. سهام در 80 درصد مواقع با موفقیت تورم را پشت سر میگذارند. برای پوشش خود در برابر تورم میتوان از سهام فراتر رفته و به صندوق سرمایهگذاری مستقلات و اوراق خزانه مصون از تورم را مورد بررسی قرار داد که متأسفانه در ایران چنین ابزاری برای سرمایهگذاری وجود ندارد.
بخش سوم: اصول سرمایهگذاری تدافعی و تهاجمی
میزان ریسک نباید بر اساس سن شما، بلکه باید بر اساس شرایط فعلیتان باشد: آیا همسر و خانوادهتان به شما تکیه دارند؟ آیا شغل شما آزاد است و امنیت شغلی پایینی دارید؟ آیا پسانداز کافی دارید؟ توان مالی شما برای پذیرش یک شکست واقعی در دنیای بورس چقدر است؟ گراهام معتقد است که همه باید حداقل 25 درصد در اوراق خزانه (در ایران اوراق مشارکت) سرمایهگذاری کنند، زیرا بر این عقیده است که این زیرسازی، به شما جرات نگهداشتن بقیه پولتان را در سهام، حتی اگر بازار دچار رکود شود و قیمت سهام با کاهش همراه شود را میدهد و توصیه میکند، حداکثر 75 درصد از داراییهایی را که قصد دارید وارد بازار کنید را به سهام تبدیل کنید. یک شرکت بزرگ لزوماً یک سرمایهگذاری بزرگ نخواهد بود. هرچه شرکت بزرگتر شود، رشد آن آهستهتر خواهد شد. وقتی نسبت قیمت به درآمد بالاتر از 25 الی30 برسد، در آن صورت ریسک سرمایهگذاری بسیار بیشتر خواهد شد. همیشه به دنبال عدم محبوبیت موقت شرکتها باشید، زیرا ممکن است شما را قادر به خرید سهام شرکت با قیمت مناسب کند.
"سرمایهگذار هوشمند، به رشد قیمت سهم نه وقتی که در بالاترین میزان محبوبیت قرار دارد، بلکه زمانی که مشکلی برای آن به وجود میآید، علاقمند میشود. البته ذکر این نکته حیاتی است که مشکلات باید از جنس خریداران و فروشندگان در بازار باشد، نه بر اساس اتفاقات بنیادی در شرکت."
بخش چهارم: سرمایهگذار و نوسانات بازار
اگر میخواهید سفتهبازی کنید، با چشمباز این کار را انجام دهید، لازم است که بدانید با این کار پولتان را در آخر خواهید باخت. بهتر است ریسک خود را محدود کنید و سفتهبازی را به طور کامل از برنامه سرمایهگذاری خود کنار بگذارید. سهام فقط به این خاطر که با قیمتی نزدیک به ارزش واقعیاش قابل خریداری است به سرمایهگذاری بیخطر و مستحکم تبدیل نمیشود، بلکه باید یک جایگاه مالی قوی برسد و این دیدگاه را داشته باشد که درآمد شرکت در طول سالهای آتی تأمین خواهد شد. علاقه اصلی سفتهبازان برای پیشبینی و کسب سود از نوسانات بازار است، اما علاقه اصلی سرمایهگذاران در شناسایی و خرید داراییهای مناسب به قیمت مناسب نهفته است. سرمایهگذار هوشمند باید به فهمیدن و احتیاط درباره اتفاقات غیرقابل اجتنابی که منجر به خطا میشود، توجه داشته باشد. ایده حاشیه امنیت وقتی واضحتر میشود که آن را به حوزه اوراق بهادار ارزان ارزشگذاری شده، اعمال کنیم. بنجامین گراهام به معنای واقعی کلمه، یک تفاوت عمیق بین قیمت در یک طرف و ارزش مشخص شده یا ارزیابی شده در طرف دیگر در نظر میگیرد؛ این تفاوت حاشیه امنیت است. یک ارتباط نزدیک و منطقی بین مفهوم حاشیه امنیت و اصل متنوعسازی وجود دارد. حاشیه امنیت فقط این تضمین را میدهد که فرد شانس بیشتری برای سود دارد تا زیان، نه اینکه زیان غیرممکن است.
امیدواریم این مقاله برایتان مفید واقع شده باشد و در پایان با معروفترین جمله بنجامین گراهام این مقاله را به انتها میرسانیم:
"در سرمایهگذاری یک واقعیت وجود دارد و آن این است که یک سرمایهگذار واقعی به ندرت مجبور میشود که سهام خود را بفروشد."