کلمه رکود تورمی از دوکلمه Stagflation به معنی راکد و Inflation به معنی تورم گرفته شده است. رکود تورمی را اصطلاحی مینامند که به همراه خود طوفانی از اخبار ناگوار را میآورد. این اصطلاح در زمان افت طولانیمدت اقتصاد آمریکا زمانی که تورم شدید و اقتصادی رو به نزول بود، در دهه 1970 شکل گرفت. آمریکا بعد از جنگ جهانی، یک رونق اقتصادی فزاینده را تجربه میکرد؛ در دهه 1960، بانک مرکزی تصمیم گرفت از سیاست پولی خود برای بالابردن تقاضای محصولات و خدمات و همچنین پایین نگهداشتن بیکاری استفاده کند.
در زمانی راکد بودن اقتصاد، تولید ناخالص داخلی رشدی بسیار آهسته دارد و یا رو به کاهش است. نتیجه این رکود افزایش بیکاری خواهد بود و قدرت مصرفکنندگان کاهش پیدا میکند. بهتر است بدانیم کاهش رشد اقتصادی، بخش طبیعی چرخه اقتصاد کلان را در بر میگیرد. وقتی این اتفاقات برخلاف انتظار باشد، بازار نیاز به ایجاد ثبات دارد. اما تفاوت بین رکود و رکود تورمی در چیست؟ در رکود تورمی، کاهش اقتصادی در شرایط بالا بودن نرخ تورم، دوره طولانیمدت دارد. در یک سال، تورم ممکن است بین 2 تا 3 درصد بگذرد، اگر نرخ تورم از 5 یا حتی 10 درصد بگذرد، شرایط اقتصادی دشوار خواهد بود. جان مینارد کینز (John Maynard Keynes) اقتصاددان بریتانیایی بیان داشت که تورم محصول جانبی رشد اقتصادی است.
تا پیش از دههی 1970، اقتصاددانان تصور میکرند که رکود اقتصادی و نرخ تورم بالا همزمان با هم اتفاق نمیافتد. در سال 1950، فیلیپس که یک اقتصاددان نیوزلندی بود، بر اساس نتیجه تجربی از دادههای موجود نرخ تورم و بیکاری در انگلستان، به وجود یک رابطه منحنی و محدب بین نرخ افزایش دستمزد و بیکاری، در دوره زمانی 1861 تا 1958 پی برد.
چگونه رکود تورمی در یک کشور وابسته به نفت شکل میگیرد؟
زادگاه پیدایش رکود تورمی کشور هلند است و به همین نام یعنی بیماری هلندی معروف شد. در هلند ذخایر قابلتوجه نفت و گاز در بین سالهای 1960 تا 1977 کشف شد و به دلیل نیاز مبرم کشورهای اروپایی به این منابع، هلند به ثروت عظیمی دستیافت. صادرات منابع فسیلی درآمد بسیار بالایی دارد و پول وارد شده به کشور از طریق گوناگون نظیر وام دادن به مردم، افزایش فعالیتهای عمرانی دولت و غیره به دست میآورند و در پی آن تقاضا برای مصرف کالا و خدمات بهشدت افزایش مییابد. بعد از افزایش تقاضا، واردات کالای خارجی به کشور افزایش پیدا میکند.
از بین رفتن تولید داخلی و بیکاری
در برخی از کشورها، یک کالا با هزینه و وقت پایین تولید میشود. زمانی که همان کالا وارد کشور میشود، تولیدکنندگان داخلی توانایی رقابت با آن را ندارند و یا اگر کارآفرینی بخواهد که آن کالا را تولید کند، انگیزه خود را از دست میدهد.
رکود تورمی در ایران
در سالهای طولانی کشور ما صادرکننده منابع عظیم نفت و گاز بوده است. در این سالها با افزایش قیمت نفت، دولت آن را صرف امور کشور کرده و حجم پول داخل کشور افزایشیافته است؛ بنابراین تقاضا بالا رفته و ما شاهد واردات به کشور بودهایم. در این میان بسیاری از کالای وارداتی، توسط کارآفرینان داخلی تولید میشده است که هم اکنون توانایی رقابت با آن کالا ندارند.
چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟
برای خروج از شرایط تورمی راهکارهایی صحیح وجود دارد که بهویژگی بنیادی هر اقتصاد بستگی دارد. برای ارائه هرگونه پیش نیازی باید میزان اثربخشی سیاستهای پولی و مالی، سیستم بودجه، سنجش وضعیت اثر جبرانی (crowding out effect)، مقدار کششپذیری بازارها و سایر عوامل زیربنایی و ساختاری باید بررسی گردد. آنچه واضح است در دولتهایی که کسری بودجه به رویدادی پایدار تبدیل شده است، دولت باید خود را پایبند به تعادل بین درآمدها و هزینههای خود کند و انضباط مالی را اولویت جدی خود قرار دهد. بانک مرکزی نیز در این شرایط باید با استقلال کامل، بازار پولی را در کنترل خود نگه دارد. بهویژه رصد و کنترل بر عرضه پول و رشد نقدینگی در این شرایط بسیار حائز اهمیت است.
در این شرایط باید هدایت نقدینگی به سمت بخشهای سازنده و زاینده اقتصاد (بهویژه بخشهایی باارزش افزوده بالا و دارای مزیت نسبی) بهدرستی انجام گیرد؛ زیرا نقدینگی در شرایط رکود تورمی تمایل زیادی دارد تا سر از فعالیتهای واسطهگری و سفتهبازی درآورد یا به تحریک تقاضای مصرفی (و در نتیجه افزایش سطح عمومی قیمتها) بینجامد. از سوی دیگر، توانمندسازی نظام تأمین مالی، اعتبارات لازم را بهمنظور ارتقای کارایی فنی و بهبود فناوری در اختیار بخش تولید قرار میدهد که این خود مسبب بهرهوری بالاتر، هزینه تمام شده پایین و نهایتاً افزایش حاشیه سود بنگاهها خواهد شد.