بهترین راه برای نشان دادن بینهایت بودن محیط بازار، مقایسه آن با قمار است. در یک بازی قمار، شما میدانید هر بار که بازی کنید دقیقا چقدر پول خواهید برد یا چقدر پول از دست خواهید داد. دقیقا میدانید که چقدر میخواهید شرط بندی کنید، دقیقا میدانید که چقدر میتوانید برنده شوید یا از دست دهید و شاید حتی میزان احتمال برد یا باخت خود را نیز بدانید.
در محیط بازار امور به این گونه نیست. در هر معامله شما واقعا نمیدانید که قیمتها چقدر تغییر خواهند کرد. وقتی هرگز ندانید که قیمتها در کجا متوقف خواهند شد، خیلی راحت است که باور کنید هیچ محدودیتی در میزان پولی که در هر معامله میتوانید به دست آورید، وجود ندارد.
از منظر روانشناسی، این خصوصیت باعث یک کج فهمی میشود که بر طبق آن، شخص فکر میکند در هر معامله امکان رسیدن به رویای استقلال مالی وجود دارد. به دلیل برابری تعداد شرکت کنندگان در بازار (تعداد خریداران و فروشندگان) و امکان اینکه آنها قیمتها را به شکلی که شما میخواهید تغییر دهند، احتمال رسیدن به رویایتان شاید خیلی هم دور نباشد. اما اگر باور داشته باشید که این اتفاق رخ خواهد داد، تمایل پیدا میکنید که تنها اطلاعاتی را در بازار کسب کنید که باور شما را تایید و تقویت میکند؛ در حالی که بسیاری از اطلاعات مهم بازار که میتواند به شما بگوید بهترین موقعیتها در سوی دیگر بازار قرار گرفتهاند را نادیده میگیرید.
اگر در معاملهای در حال از دست دادن پول هستید، ممکن است قیمت از نقطهای که شما وارد بازار شدهاید هم پایین و پایینتر برود و زیان احتمالی شما را افزایش دهد. اما زمانی که این اتفاق در حال رخ دادن است، شاید به جای روبرو شدن با این احتمال که ممکن است بازار همچنان بر خلاف میل شما پیش برود، تصور کنید که بازار به نفع شما تغییر مسیر خواهد داد. چنین روش تفکری تا زمانی ادامه خواهد داشت که میزان واقعی ضرر و زیان، شما را در خود غرق کند و ناگهان احتمال اینکه دچار زیان شوید از احتمال اینکه بازار به حالت اول باز گردد، بیشتر شود. در نهایت با وضعیتی که هرگز آن را نمیخواستید از بازار خارج خواهید شد و هرگز فکر نمیکردید که به خود اجازه دهید که چنین زیانی را متحمل شوید.
از دیدگاه روانشناسی، احتمال به دست آوردن سود نامحدود، شادی نامحدود، قدرت نامحدود و غیره و مفهومی که تصور به دست آوردن پولی که همیشه آرزوی آن را داشته اید، میتواند برای شما بسیار خطرناک باشد. شاید این امکان وجود داشته باشد، اما اینکه احتمال این امر در هر معامله وجود داشته باشد مسئله دیگری است.
عوامل روانی متعددی وجود دارد که میتواند به تعیین دقیق احتمال تغییر مسیر بازار به سمتی خاص کمک کند. یکی از این عوامل، رها کردن این باور است که در هر معامله امکان دست یافتن به تمام آرزوها وجود دارد. کمترین مشکلی که این باور غلط برای شما ایجاد میکند این است که داشتن نگاهی بی طرفانه به عملکرد بازار از شما گرفته خواهد شد. اگر شما به طور دائم اطلاعات بازار را فیلتر کنید تا این باور غلط را تایید کنید، دیگر یاد گرفتن واقع بینی برای شما مسئله نخواهد شد؛ زیرا به احتمال زیاد هیچ پولی برای شما باقی نخواهد ماند تا با آن به معامله بپردازید.
برگرفته از کتاب " معاملهگر منظم " - نوشته مارک داگلاس