وارن بافت :
"داشتن ده هـا هـزار دانشجوی خـارج از دانشگاه بـه مـن آموخت که در آنجا هیچ آموزش مفیدی بـرای تفکـر ارائـه نمی شود."
وارن بافت یکی از ثروتمندترین افراد دنیا است. آنچه که وارن بافت را مورد توجه قرار داده، این است که او مقـدار زیادی از ثروت خـود را از طریق سرمایه گذاری در بازار سهام به دست آورده است که همین، وجه تمایز او در بین سایر ثروتمندان دنیا می باشد. بنجامین گراهام که در دانشگاه کلمبیا استاد وارن بافت بود، تأثیر چشم گیری روی او داشـت امـا بـافـت دقیقاً از روی روشهای گراهام کپی برداری نکرد، بلکـه او سبک و سیاق خـودش را در پیداکردن ارزش یک سهم گسترش داد. وارن بافت کتابهای زیادی نوشته است. امیدواریم ایـن مقاله بـرای آن دسته از خوانندگانی که با سبک سرمایه گذاری بافت آشنا هستند، حداقل یک بازگویی مفید باشد.
حرفه وارن بافت
سال ١٩٥٦ بود که بافـت کـار خـود را بـه اصـطلاح مانـند یـک شـریک سرمایه گذاری آغاز کرد. کاری که او انجام می داد رسماً به مثابه یک صندوق سرمایه گذاری مشترک نبود اما تا حد زیادی به آن شباهت داشت. او تا سال 1969 در حال اجرای این مشارکت بود و بین سالهای 1957 تا 1969 به طور میانگین با کسب بازدهی سالیانه ۲۲ درصد توانست بر شاخص داو جونز غلبه کند. بافت سرمایه خود را به شرکت برکشایر هاتـاوی متقـل کـرد. فعالیـت اصلی این شرکت در صنعت نساجی بود اما امروز تمرکز اصلی شرکت روی صنعت بیمه است. در واقع شرکت های بیمه تحت مالکیت برکشایر، سـرمايه مورد نیاز بافت را فراهم می کند.
در میان شرکتهای خصوصی هم که برکشایر مالکیت آنهـا را برعهـده دارد، می توانیم یک فروشگاه مبلمان بزرگ، یک جـواهری، روزنامـه خبـری بوفالو و فروشگاههای شکلات و آبنیات را هم مشاهده کنیم. در سال 1985 برکشایر، تجارت در صنعت نساجی را متوقف کرد. سبد سهام برکشایر شامل شرکت های چند ملیتی همچون کوکاکولا، ژیلت و آمریکن اکسپرس هم بود. بافت شرکت خود را از اوماها در نبراسـکـا مـدیریت می کنـد. از نظـر او داشتن فاصله زیاد از وال استریت یک مزیت به حساب می آید، چرا که اعتقاد داشت محیط وال استریت می تواند تأثیر بدی روی یک سرمایهگذار داشـته باشد. به گفته بافت: « اطلاعات نهانی و یک میلیون دلار وجه نقد، شما را در طی یک سال با شکست مواجه می کند ».
فیلیپ فیشر
فیلیپ فیشر هم جزو کسانی بود که اثر گذاری زیادی روی تفکرات وارن بافت داشت. او در سال 1960 کتاب سهمهای عادی و سودهای غیر عادی را روانه بازار کرد.
پایه و اساس فلسفه فیشر خریدن سهام شرکتهای « پیشرو » و نگه داشـتن آنها برای سالیان متمادی است. به اعتقاد او یک سهم تا زمانی که با افـزایش در ارزش ذاتی خود همراه است، برای فروش مناسب نیست. به گفتـه فيشـر " تعداد اندکی سرمایه گذاری در شـرکت هـای برجسته، بسیار بهتر از تعـداد زیادی سرمایه گذاری در شرکتهای معمولی است. " او به طور مشخص با سرمایه گذاریهای کوتاه مدت و تنوع در سبد سهام مخالفت می کرد. بافت شهامت شرط بندی را روی چند سرمایه گذاری بزرگ، با چشم انـداز بلندمدت داشت و با نتایجی که از سرمایه گذاریهای خود به دست آورد، به ما نشان داد که تئوریهای مدنظر فیشر قابل اتکا و با ارزش هستند.
یک شرکت جذاب برای سرمایهگذاری
وارن بافت در ابتدای کار خود به شکل کاملاً دقیقی از روشهـای گراهـام پیروی می کرد. اما در طول زمان توانست با توسعه سبک کـاری خـود، به نتایج بسیار مناسبی از سرمایه گذاری در شرکتهای جذاب دست پیـدا کنـد. البته هنوز هم فلسفه گراهام جزو اصول بنیادی در سرمایه گذاری است. برای بافت، بسیار مهم است که بداند یک شرکت چگونه ایجـاد ثـروت می کنـد. او هرگز در شـرکت هـایی که درک درستی از آنهـا نـدارد، سرمایه گذاری نمی کنـد. به همین دلیـل اسـت کـه هـیـچ گـاه سـراغ سـهام شرکتهای موجود در عرصـه تکنولوژی و فناوری نمی رود نه به این خاطر که این شرکتها را نمی شناسد، بلکه بهتر از هر کس دیگری می شناسد، اما میگوید در مورد آینده آنها و اینکه چه مشکلاتی در سر راه آنها بوجود خواهد آمد اطلاعی ندارم.
او هرگز در سهم سرمایه گذاری نمی کند بلکه هدف او شرکت است و همیشـه بـه جـای اینکه خود را فقط سهام دار بداند، از جایگاه مالک شـرکت بـه سـهم نگاه می کند.
برگرفته از کتاب " چگونه مانند بزرگترین سرمایهگذاران دنیا سرمایهگذاری کنیم؟ " - نوشته هنس نورن